شب مولانا در واشنگتن


در شامگاه ۸ میزان/مهر -  ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۵، پس از برگزاری کنفرانس بین‌المللی «یهودیان و جهان فارسی‌زبان: سیاست، فرهنگ و پیوندهای تاریخی»، انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان با همکاری مرکز تمدن یهودی دانشگاه جرج‌تاون و با پشتیبانی «ائتلاف رهبری مسلمانان آمریکایی» و «فدراسیون سفاردی آمریکایی» برنامه‌ی فرهنگی «شب مولانا» را در موزه‌ی انجیلِ واشنگتن برگزار کرد. این شب، فراتر از یک رویداد فرهنگی، پیوندی بود میان خاطره و ایمان، هنر و خرد و میان انسان و جهان درون.

در آغاز، دکتر داوود مرادیان، رییس انستیتوت، سخنان خود را با تأمل بر سه فضیلت تمدنی آغاز کرد: بخشایش، پایداری و عشق. او بخشایش را جوهره‌ی مسیحیت دانست، پایداری را بن‌مایه‌ی یهودیت، و عشق را روح تمدن فارسی. دکتر مرادیان تأکید کرد که هیچ‌یک از این فضایل در چارچوب خویشاوندی معنا ندارد؛ بخشایش باید شامل دشمن نیز باشد، نه فقط دوست؛ پایداری، دردی را معنا می‌یابد که با دیگری تقسیم شود؛ و عشق، اگر مشروط باشد، دیگر عشق نیست.

بخش نخست شب به گفت‌وگوی سارا ی. آهرون، نویسنده‌ی کتاب از کابل تا کویینز: یهودیان افغانستان و مهاجرت آنان به ایالات متحده اختصاص یافت که با مدیریت صحرا کریمی برگزار شد. آهرون از انگیزه‌ی خود برای نوشتن این اثر گفت: احیای تاریخی که در سایه‌ی فراموشی مانده بود - تاریخی نه در کتابخانه‌ها، که در حافظه‌ی شفاهی و داستان‌های خانوادگی است. انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان این کتاب را از انگلیسی به فارسی - به همکاریِ مترجم، سودابه عریزی، برگردان کرده و به دست نشر سپرد.

آهارون از ریشه‌های خانوادگی‌اش در هرات و کابل سخن گفت، از کوچ یهودیان افغانستان و از جهانی که از دست رفت. روایت او یادآور پیوندی بود که میان دین، زبان و بازارهای مشترک برقرار بود. آهارون تأکید کرد که جامعه‌ی یهودی افغانستان بخشی از بافت اجتماعی کشور بود؛ تاجران، آموزگاران و خیرانی که در کنار همسایگان مسلمان خود می‌زیستند و مشارکت می‌کردند. صحرا کریمی نیز، که خود تجربه‌ی تبعید و آفرینش هنری در مهاجرت را با خود داشت، از تلاقی حافظه و مقاومت گفت؛ اینکه چگونه به یاد آوردن، خود شکلی از ایستادگی است.

در ادامه روبن شیمونوف، هنرمند یهودی بخارایی و پژوهشگر فرهنگی، به صحنه آمد. آثار او تلفیقی بود از خطوط عبری، عربی و فارسی؛ ترکیبی بصری که مرز میان دین‌ها را می‌شکست و هم‌زمان به آن‌ها احترام می‌گذاشت. شیمونوف گفت خوش‌نویسی برای او فقط هنر نیست، بلکه بازیافت تاریخ است. نیاکانش در بخارا، سمرقند و هرات در میان مسلمانان می‌زیستند و از هنر اسلامی و شعر فارسی الهام می‌گرفتند. او عکس‌هایی از کنیسه‌های آسیای میانه نشان داد که نقش و نگارهایشان برگرفته از معماری اسلامی بود. در یکی از آثارش، جمله‌ی عبری גם זה יעבור «این نیز بگذرد» در کنار ترجمه‌ی فارسی آن، در یک ترکیب واحد نقش بسته بود. در اثر دیگر، واژه‌های شالوم و سلام در یک گنبد واحد گرد آمده بودند. او سخنان خود را با تقدیم این شب به «زنان افغانستان که هنوز برای آزادی خویش می‌جنگند» به پایان رساند.

در ادامه، هرشل هپلر، پژوهشگر و مدیر بخش نسخ عبری موزه‌ی انجیل، درباره‌ی کشف و حفاظت از نسخه‌ی باستانی «سرود عبادی افغانستان» سخن گفت - نسخه‌ای از قرن هشتم میلادی که در غاری نزدیک بامیان پیدا شده بود. او روایت کرد که چگونه در همان دره‌ای که مجسمه‌های بودا روزگاری ایستاده بودند، طوماری عبری و فارسی‌یهودی در کنار متون بودایی و اسلامی کشف شد؛ سندی که قرن‌ها هم‌زیستی و تبادل فرهنگی را نشان می‌دهد. هپلر توضیح داد که این نسخه‌ی پانزده‌برگی، قدیمی‌ترین کتاب کامل عبری شناخته‌شده است؛ اما ارزش واقعی‌اش نه در قدمت که در سرگذشت آن؛ از نگهداری توسط یک مرد هزاره در دوران جنگ داخلی تا تصمیم دولت افغانستان برای سپردن آن به نهادهای علمی بین‌المللی، نه برای نمایش ملی‌گرایانه بلکه برای حفظ میراث انسانی؛ نهفته است. او گفت: «این تصمیم سیاسی نبود، اخلاقی بود - افغانستان در آن لحظه کرامت را بر مالکیت ترجیح داد.»
 در پایان افزود: «سیزده قرن پس از نگارش آن، وقتی جک آبراهام، یک یهودی افغانستانی، از روی همان نسخه خواند، صدا به متن بازگشت. این دیگر باستان‌شناسی نبود؛ بازگشت روح بود.»

در بخش بعدی، کشیش دکتر مارک برنز، رهبر مذهبی مسیحی و چهره‌ی شناخته‌شده‌ی گفتگوهای بین‌دینی، سخنرانی خود را آغاز کرد؛ او گفت: «من با یهودیان در اوکراین دعا کرده‌ام، با مسلمانان در سوازیلند نان را شریک‌ شده‌ام و با راهبان هندو در هند ایستاده‌ام. نتیجه یکی است: ما بیش از آنچه تصور می‌کنیم، به هم شبیه‌ایم.» دکتر برنز، با صراحت، سوءتعبیرهای رسانه‌ای از اسلام را «دروغ ویرانگر» خواند و گفت هیچ دینی ذاتاً خشونت‌ورز نیست، بلکه ترس است که ایمان را به ابزار نفرت تبدیل می‌کند. او افزود: «ما نمی‌توانیم با بمب صلح بیاوریم؛ هر موشکی که خطا می‌رود، نفرتی تازه می‌کارد.» او در سخنانش از غزه و اوکراین یاد کرد و هشدار داد که سکوت در برابر بی‌عدالتی، نوعی همدستی است. به نقل از مارتین لوتر کینگ گفت: «تاریخ ما را نه با فریاد دشمنان‌مان، که با سکوت دوستان‌مان قضاوت خواهد کرد.»

پایان شب مولانا با اجرای گروه موسیقی «یووال»، اجرای صوفیانه‌ی خواجه احراری و رقص سماع الهام دلاوری همراه شد؛ ترکیبی از موسیقی عرفانی فارسی و نغمه‌های عبادی یهودی.

 



Comments