تجزیه و تحلیل اوضاع امنیتی افغانستان بر اساس نظریه مکتب کپنهاگ
نویسنده: محمدعلی حسینی
در طول پنجاه سال گذشته موضوع امنیت در کانون مطالعات روابط بینالملل قرار داشته و اهمیت سیاسی آن در این بازه زمانی چشمگیر بوده است. مفهوم امنیت یک مفهوم پیچیده و مناقشه برانگیز است که شدیداً با احساسات در آمیخته، عمیقاً متأثر از ارزش ها بوده و ثابت کرده است که از قدرت فوق العادهای برخوردار بوده و هیچ مفهوم دیگری دارای چنین قدرت نمیباشد. موسسات تحقیقاتی صلح کپنهاگ که مکتب امنیتی کپنهاگ یکی از شاخه های فکری آن به شمار میآید، توسط پارلمان دانمارک در سال ۱۹۸۵ تاسیس گردید. مکتب کپنهاگ اصطلاحی است که بیل مک سوئینی برای آثار و دیدگاه های باری بوزان، آل ویور، دو ویلد و برخی دیگر به کار برده است.
از نظر مکتب امنیتی کپنهاک میتوان بحران و کشمکش را مساله دائمی افغانستان معرفی کرد. به زعم آنها ساختار پیچیده افغانستان سبب شده تا مردم این منطقه همیشه در تنش و بحران زندگی کند. امروزه کشور افغانستان را به حق میتوان منطقهای با بحران های بینالمللی به خصوص بعد از یازده سپتامبر محسوب کرد، زیرا اﻣﻨﯿﺖ در این کشور وﺿﻌﯿﺖ ﭘﯿﭽﯿﺪه و ﻣﺒﻬﻤﯽ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده است. در ﺟﻬﺎن ﻣﻌﺎﺻﺮ، ﺗﺤﻮﻻت افغانستان از ﭘﺮداﻣﻨﻪﺗﺮﯾﻦ و ژرفﺗﺮﯾﻦ ﺗﺤﻮﻻت در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﯿﺎﺳﯽ ﮐﺸﻮرﻫﺎي ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﯽآمده و همواره با دو واژه بحران و منازعه تداعی میشود.
امنیت در این کشور موضوعی است که همواره دغدغهای برای مردم و حکومت های این منطقه بوده است. مجموعه امنیتی این کشور که مجموعه امنیتی خاص و پیچیده است و در دل آن ائتلاف هایی وجود دارند که به دلالی مختلف سیاسی، نظامی، امنیتی و ایدئولوژیک دچار اختلاف هستند. مناقشات قومی و سرزمینی، بی ثبات سیاسی، عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی، تهدیدات فراملیتی و جرایم سازمان یافته و بالاخره رقابت های منطقهای و فرامنطقهای مهمترین چالش های امنیتی در این کشور هستند.
بر اساس نظریه بوزان که تاکید دارد بر اینکه در دوستی یک بازیگر با بازیگر دیگر، حتما متضمن خصومت با بازیگر دیگر است. به عنوان مثال نزدیکی این کشور با هند حتما موجب تضعیف و خصومت با پاکستان است یا نزدیکی به روسیه لزوما موجب طرد آمریکا و دیگر بازیگران کوچک منطقه است. به باور بوزان این خصیصه از ویژگی های بارز افغانستان است. از این رو فورمول مذکور برای درک منازعه و تعاملات خصومت آمیز در این کشور این است که در این منطقه پرماجرا هر حرکتی متضمن بازتابی ضد امنیتی است. مرور مناسبات دولت افغانستان نشان از تشخیص دقیق بوزان دارد. او به درستی تصریح نموده است که تصمیم کشور های منطقه به ارتقای امنیت خود، سبب تولید ناامنی و چه بسا پاتک علیه کشور افغانستان میشود.
باری بوزان از نظریه پردازان مسایل راهبردی هستند که وی ابعاد امنیت را در پنج بعد نظامی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زیست محیطی گسترش میدهد. این پنج بخش جدا از یکدیگر عمل نمیکنند. هریک از آنها داراي کانون مهمی در درون مسئله امنیت و روشی براي تنظیم اولویت ها بوده و از طریق ارتباطات قوي به یکدیگر متصل هستند. با توجه به افقهاي ساختارگرایانه مکتب کپنهاگ، ناامنی هاي به وجود آمده در مناطق پیرامونی افغانستان، امنیت آن را در پنج بعد یاد شده تهدید میکند. به منظور شفافیت بیشتر ابعاد پنجگانه امنیت، در ذیل به معرفی آنها پرداخته و آثار ضد امنیتی افغانستان در هریک از این مقوله ها و ابعاد سنجیده و به طور جداگانه به بررسی مسائل اصلی تأثیرگذار بر این جنبه ها پرداخته میشود.
۱. بعد نظامی
بر اساس آنچه بوزان عنوان داشته، به طور کلی امنیت نظامی به اثرات متقابل توانایی هاي تهاجمی و دفاعی مسلحانه دولت ها و نیز برداشت آن ها از مقاصد یکدیگر مربوط است. بعد نظامی کلاسیک ترین برداشت از مفهوم امنیت است که در دوران جنگ سرد نیز به لحاظ ساختار دو قطبی و رقابت دو بلوك، حائز اهمیت بود. بعد از جنگ سرد، از اهمیت این بعد کاسته نشد؛ اما نوع عملکردش در بحران ها نمایانگر پذیرش سایر ابعاد امنیت بوده است. تهدیدات نظامی هنوز هم در تفکر امنیتی داراي برتري نظري هستند و تا زمانی که سیاست بینالمللی با ساختار آنارشی همراه است، اهمیت حیاتی آن ها تداوم خواهد داشت؛ اما در عمل و به خصوص براي کشورهاي توسعه یافته، میزان اهمیت آنها در مقایسه با تهدید سایر جنبه ها در حال کاهش است.
از گذشته بسیار دور افغانستان از نظر موقعیت راهبردی اهمیت زیادی داشته است. مهم ترین توجه به این نواحی را میتوان از نظریههای هارتلند و مکیندر استنتاج کرد که عقیده داشته اند که هر کس به این مناطق دسترسی داشته باشد، میتواند بر جهان حکمرانی کند. آن ها از راه تقسیم بندی این مناطق به حوزه های بری و بحری خواستار توجه قدرت های بزرگ به این مناطق بوده اند. ترسیم امنیت منطقهای در افعانستان، کاری بسیار پیچیده است. این کشور در راستای دستیابی به سیاست های امنیتی مستقل، تأمین و تضمین امنیت ملی خود با چالشها و مشکلات بیشماری مواجه بوده اند.
البته وقوع ناآرامیهای متعدد در افغانستان در چهار دهه مشکلات عمده را به وجود آورده است که این ناآرامیها به شدت به مسائل داخلی افعانستان تاثیر گذار بوده است و آنگاه حکومت های این کشور نتوانسته این نزاع ها را به شیوه موفقی به پایان برساند. افغانستان به عنوان منطقهای بیثبات و ناآرام وجود خطرات ناشی از درگیری ها و منازعات متعدد، که برای کشور های که منافع شان در این کشور میباشد دارای اهمیت زیادی بوده است.
۲. بعد سیاسی
در حوزه امنیت سیاسی شاید برجسته ترین ابعاد امنیت سیاسی، بحث حاکمیت و نهادهاي برآمده از آن باشد که همواره تهدید سیاسی متوجه ثبات سازمانی دولت است. هدف از تهدید ممکن است از فشار بر حکومت در مورد سیاست خاصی گرفته تا واژگونی حکومت میباشد. محیط ژئوپلیتیکی و ژئواستراتیژیکی افغانستان و ارتباط آن با مناطقی همچون آسیای مرکزی، آسیای جنوبی، چین و خاورمیانه سبب شده است که تامین امنیت همواره یکی از نگرانی های اصلی مسولین امنیتی و سیاست گذاران بخش امنیتی افغانستان در گذشته، حال و آینده باشد.
ناآرامی سیاسی و استفاده از ابزار خشونت آمیز در حکومت های افغانستان از دیگر مسائل و معضلات امنیتی است. افغانستان طی چهل سال اخیر شاهد موجی از خشونت های سیاسی بودند. این امر به گسترش آشوب های اجتماعی به همراه داشته، موجبات وخیم تر شدن اوضاع سیاسی شده است. مهم ترین موضوعی که در مورد وضعیت سیاسی کشور افغانستان میتوان به آنها اشاره کرد بی اعتمادی به نهادهای سیاسی و حکومتی در این کشورها است. از نگاه مکتب کپنهاگ مهم ترین موضوعی که می تواند هدف های مرجع دولت را با چالش رو به رو کند، شناسایی نشدن رسمی در خارج و مشروعیت نداشتن در داخل است.
حکومت های افغانستان به دلیل فقدان تجربه به ایجاد موسسات و نهاد های اجتماعی موثر ناتوان مانده اند. سازمان های حکومتی کماکان توسط بوروکراسی وسیع اداره میشوند و مدیران غالباً دارای افکار سنتی بوده و فاقد آموزش های نوین مدیریت هستند. در سطح سیاسی، قدرت در نهاد های اجتماعی بلکه در شخصیت های سیاسی منحصر شده است. روند نهاد سازی در افغانستان در مراحل ابتدایی که هیچ حتی هنوز شروع نشده و تا این روند شروع نشده به نتایج مطلوب نرسد، افغانستان همچنان شاهد پدیده فساد و سو مدیریت خواهد بود.
یکی از موضوعات بسیار حساس مهم مربوط به افعانستان، مسئله رقابتهای بزرگ در این منطقه و باز شدن فضای جدیدی از رقابت جهانی که بازی بزرگ افعانستان نیز تعبیر میشود. افعانستان از هر جهت برای قدرتهاي بزرگی همچون ایالات متحده، روسیه و مجموعه اتحادیه اروپا و کشور های تاثیرگذار آن بسیار جذاب مینماید و این قدرتها هر یک در جهت تأمین منافع خود به اشکال مختلف بر معادلات منطقهای تاثیر گذاشته و تلاش مینماید تا افعانستان و نیز تحولات جاری آنها را همسو با منافع خود سوق دهند. این رقابت به ویژه برای روسیه و ایالاتمتحده بسیار جدیتر و پیچیدهتر نمود میکند و تلاش برای بسط سلطه توسط یک قدرت فرامنطقهای (ایالاتمتحده) و مبارزه برای حفظ سیطره سنتی توسط یک قدرت منطقهای (روسیه) به شکل جدیتر و حتی شاید شدید تر از هر حوزه و منطقه دیگری در جریان است. برای روسیه افعانستان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است زیرا روسیه به عنوان یک قدرت منطقهای تنها وقتی میتواند خودنمایی کند که کماکان در این مناطق از تسلط بارزی برخوردار باشد.
۳. بعد اقتصادي
امنیت اقتصادي یعنی دسترسی به منابع و بازارهاي لازم براي حفظ سطوح قابل قبولی از رفاه و قدرت دولت. در حوزه امنیت اقتصادي میتوان عنوان کرد که بیشک تهدید اقتصادي، سخت ترین و پیچیده ترین تهدیدات در چارچوب امنیت ملی است. رابطه بین قابلیت اقتصادي و نظامی بسیار شناخته شده است. قابلیت نظامی دولت به توانایی تأمین کالاهاي مهم راهبردي و حمایت از نیروهاي مسلح وابسته است.
در سطوح بالاتر، ایده امنیت اقتصادی با دامنه وسیعی از بحث های بسیار سیاسی درباره اشتغال، توزیع درآمد و رفاه در ارتباط است. فقر گسترده، کارایی نداشتن بخش های مولد اقتصادی، توزیع نامناسب درآمدها، فساد اداری نمونه مفاهیمی است که میتواند بیانگر تصویر اقتصادی افغانستان باشد. کشور افغانستان محصور در خشکی هستند که بسیاری از امور اقتصادی و تجاری آن ها از راه کشورهای همسایه صورت میگیرد.
تجارت و قاچاق مواد مخدر از افغانستان به اروپا و امریکا به عنوان یک پدیده جدی، سیاست اقتصاد و امنیت را در محدودیت جغرافیایی آسیا تحت تاثیر قرار داده و دیگر مولفه های امنیتی در منطقه را نیز متاثیر گردانیده است. تجارت مواد مخدر اصلی ترین بخش از مجموعه جرایم سازمان یافته در افغانستان است زیرا بیشترین سود را نصیب گروه های تروریستی نموده تا از این طریق بیشتر به شورش و تخریبکاری ادامه دهد.
۴. بعد اجتماعی
امنیت اجتماعی به معناي بازخوانی آن از لحاظ کیفیت حیات اجتماعی، هویت و هنجارها است. امروزه دیگر امنیت ملّی صرفاً در بعد نظامی خلاصه نمی شود و چه بسا که نبود امنیت اجتماعی و تهدیداتی که متوجه شهروندان است، مانند شکاف های اجتماعی، مهمتر از امنیت نظامی براي امنیت ملّی است. در روابط بین دولتها، تهدید خارجی مهم در سطح اجتماعی به حمله هویت ملی مربوط میشود. مشکل اصلی تهدیدات اجتماعی از لحاظ امنیت ملی این است که اغلب آنها در داخل کشور واقع شده اند. از آن جا که اصولاً امنیت اجتماعی به الگوهاي سنتی زبان، فرهنگ، هویت مذهبی و قومی و رسوم مربوط است، این ارزش ها اغلب از داخل کشور مورد تهدید قرار میگیرند.
پیامدهای امنیت اجتماعی در افغانستان میتواند به شکل چشمگیری بر میزان رشد بزهکاری اجتماعی، افزایش فعالیت های غیرقانونی، افزایش نرخ اعتیاد و دیگر جرایم اجتماعی مؤثر باشد. یکی از مهم ترین چالش های حوزه افغانستان ادعای نادیده گرفته شدن حقوق اقلیت ها در این جوامع سیاسی است که از دید مکتب کپنهاگ در این کشور، اقلیت ها با چالش رو به رو بوده، اگر دولت در صدد حل آن و پاسخ گونباشد میتواند خطری جدی در زمینه امنیت اجتماعی خواهد بود.
از طرفی وجود اختلافات و شکاف های قومی و مذهبی در افغانستان امکان رسیدن به امنیت اجتماعی را با چالش رو به رو کرده است. تنوع قومی نژادی یکی از مهم ترین ویژگی های افغانستان بوده که این تفاوت در بسیاری از موارد سبب اختلاف حاد اجتماعی شده است. این کشور در تاریخ معاصر خود از زمان احمدشاه با مسائل تنشزا مانند اختلاف های قومی، نژادی، سمتی و ارضی در خارج با کشور های همسایه خود و در داخل با اقوام این کشور همراه بوده و این اختلاف ها تا امروز حل نشده باقی ماندهاند. تصویری که امروز از افغانستان در بسیاری از مطالعات ارائه میشود، عبارت از جدایی طلبی، اختلافات و شکاف سمتی، قومی، مذهبی و گروه بندی های نظامی است.
وقوع منازعات و شکاف های قومی، نژادی، سمتی و جغرافیایی به شدت زمینه حضور سربازان و نظامیان کشور های خارجی در این کشور بحرانی را فراهم کرده و این کشور ها از این فرصت در جهت تثبیت حضور نظامی خود در منطقه و استقرار پایگاههایی خود برده است. تداوم بحران در این کشور مهمترین بهانه را به دست کشور های داده است که کماکان حفظ حضور نظامی خود در منطقه را ضروری و مقبول نشان دهد.
۵. بعد زیست محیطی
امنیت زیست محیطی ناظر است بر حفظ محیط به عنوان سیستم پشتیبانی ضروري که تمامی حیات بشري بدان متکی است. تهدید زیست محیطی امنیت ملی، همانند تهدیدات نظامی و اقتصادي به پایگاه مادي دولت لطمه میزند و شاید تا جایی پیش رود که ایده دولت و نهادهاي آن را تهدید کند. افغانستان همواره در معرض تهدیدات زیست محیطی قرار داشته، نتایج نشان میدهد عوامل همچون امتحان نمودن سلاح های کمیاوی توسط خارجی در این اوآخر، تغییرات آب و هوایی، آلودگی رودخانهها، خشکسالی، افزایش جمعیت و مهاجرت، کمبود آب، خطرات بهداشتی و نیازهاي رو به رو رشد، انرژي، شاخص هاي اصلی شکل دهنده این بعد از امنیت بوده و در ایجاد ناامنی و برهم زدن نظم عمومی و از همه مهم تر به امنیت ملی افغانستان تاثیرات قابل توجهی دارند. آنچه که از گروه های تروریستی و افراطی بنیادگرا نسبت به تخریب بیسابقه آثار باستانی، اماکن شاخص و مذهبی و سایر نقاط شهر به عنوان سابقه ماندگار برجاي مانده است. تأثیرات منفی بر آب و هواي کشور؛ متروکه شدن و رها شدن زمین هاي کشاورزي و باغ داري؛ تخریب و انفجار سدها و بروز فاجعه هاي محیطی و انسانی و آلودگی آب هاي روان و سفره هاي آب زیرزمینی و مواردي که میتواند آسیب هاي جدي به ساختارهاي بنیادین و حیاتی یک کشور وارد نماید.
منابع
۱: سمیعی اصفهانی، علیرضا، نوروزی نژاد، جعفر، اسدی سلطان احمدی، شهروز (۱۴۰۰). تبیین ابعاد مولفه های رویکرد امنیتی دولت روحانی بر اساس نظریه مکتب کپنهاگ، پژوهش های راهبردی سیاست، ۱۰(۳۹).
۲: ابراهیمی، نبسیالله (۱۳۸۶). تاملی بر مبانی و فرهنگ مکتب کپنهاگ، فصلنامه سیاست خارجی، تابستان، شماره ۸۲.
۳: بوزان، باری (۱۳۷۹). آشنایی با مکتب کپنهاگ در حوزه مطالعات امنیتی، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال سوم، شماره سوم، پاییز.
۴: نصری، قدیر (۱۳۸۱). مکتب کپنهاگ: مبانی نظری و موازین عملی، فصلنامه مطالعات دفاعی و امنیتی، زمستان، شماره ۳۳.
محمدعلی حسینی لیسانس جامعه شناسی دانشگاه کابل و ماستر جامعه شناسی سیاسی از دانشگاه تهران میباشد. از وی چندین مقاله علمی-پژوهشی و دو کتاب تاکنون به چاپ رسیده است.
پژوهشگران، متخصصین و دانشگاهیانی که علاقمند به نشر مقالات علمی خود در مورد مسائل استراتژیک افغانستان، منطقه و جهان در این صفحه میباشند، میتوانند از طریق این ایمیل با ما در تماس شوند: opinions@aissonline.org
این مقاله بازتاب دهندۀ دیدگاههای رسمی انستیتوت نمیباشد.