قيام خونين حوت هرات


نویسنده: محمد ظاهر عظیمی

در آستانه چهل و يكمين سالگشت قيام خونين هرات و ولايت هاي همجوار آن استیم. به ا‌ين بهانه مي‌خواهم اینجا نگاهی كوتاه و تحقيقي به این رویداد تاریخی داشته باشم. در اين مقال کوشش شده به منابع مجاهدين و طرفداران‌شان مراجعه نشود، تا باشد يك نگاه بي طرفانه به قيام، ابعاد گونه گون و تاثير گزاري آن به تحولات و رخداد‌هاي بعدي به ويژه تجاوز ارتش سرخ به كشور ما (١٣٥٨) داشته باشيم.

بعد از كودتاي هفت ثور ١٣٥٧ قيام‌هاي مردمي عليه زمامداران  حزب دموكراتيك خلق در گوشه گوشه‌ي كشور آغاز شد.اقاي فرهنگ مورخ نام آشناي كشور مي نويسند: «اولين قيام عليه دولت وقت در فلوكي فلور دره پيچ بتاريخ ٣٠ جولاي ١٩٧٨ صورت گرفت» (١). هر چند بعضي منابع ١١ ميزان ١٣٥٧ را نيز گفته اند. (2). قيام‌هاي مردمي در دره پيچ، زمينداور قندهار، كامديش، چنداول، دره صوف، كنر و ديگر نقاط كشور توسط انسان‌هاي كه به باور شان زير ستم قرار گرفته اند، و عليه توهين، تحفير و بخاطر حفظ ارزش هاي ديني، كرامت انساني و همچنين نگهباني از بيرق كشور به عنوان سمبل هويت و وحدت ملي، صورت گرفته است، كه هر كدام آن جايگاه، تاثير گزاري و اهميت فابل بحث  و تأمل دارد.

اما قیام حوت هرات

نسبت گستردگي آن در سطح ولايت‌هاي همجوار شامل: هرات، بادغيس، غور، و بخش‌هاي از ولايت هاي فراه، نيمروز، فارياب و هلمند. سقوط بعضي مراكز نظامي در ولايات به ويژه سقوط كامل فرقه (17) هرات

وگونه‌هاي اثر گذار، نظامي، سياسي، تبليغاتي و به ويژه وسعت تلفات بسيار سنگين مردم بي دفاع، دولت وقت و متحد آن (اتحاد شوروي سابق) را در بدترين وضعيت  قرار داد.

بم باردهاي مردم بي دفاع و قيام كننده‌گان توسط طيارات روسي كه از بيرون از مرزهاي كشور مي‌آمدند انعكاس بسيار گسترده‌ي در افكار عمومي جهان سازمان‌هاي بشري و ملل متحد از خود بجاي گذاشت.

مارشال گرومف مي نويسد:

 «در ٢٣ مارچ قلعه نو در ٢٥ مارچ بالا مرغاب و در ٣٠ مارچ بعضي ولسوالي هاي فارياب به فيام كننده گان پيوستند» (٣). همچنان این منبع مي‌نويسد: «مارشال ديمتري اوستينوف وزير دفاع وقت اتحاد شوري سابق به فرقه كوماندوي ارتش سرخ احضارات درجه يك داد بود.»

جورج ارني در كتابش ( افغانستان گذرگاه كشور گشايان ) مي‌گويد «منظره بسيار شوم قيام هرت از نظر شوروي ها همان اشنراك ارتش محلي در ان جنگ بود» (٤).

مكامله  تلفوني «نور محمد تركي» با «كاسگين» صدر اعظم شوروي وقت، نسبت طولاني بودن و طرح مسايل مهم وتاثير گزار، در رابطه به قيام هرات كه در اين گفتگو صورت گرفته وطي بحث چندين مرتبه تقاضاي گسيل نيروي انساني به افغانستان مي‌شود اين گفتگو به خاطر اهميتش در بيشتر منابع تحقيقي در رابطه به افغنستان آمده است. نور محمد تركي خطاب به گاسگين مي‌گويد: «ما خواهش ميكنيم به ما كمك‌هاي عملي ونيروي انساني وتجهيزاتي نماييد»

ك. س: «بايد در اين باره  رايزني كنيم»

ن. ت: «تا شما مشورت كنيد هرات سقوط خواهد كرد»

ك. س: «ديدگاه شما در باره نبليغات چيست؟»

ن. ت: «بايد كمك هاي تبليغاتي وعملي باهم باشد من پيشنهاد ميكنم شما روي تانك ها علايم افغانستان بزنيد هيچ كس چيزي نخواهد دانست نيروها بايد از جانب تورغندي وكابل به هرات سوق شوند.»

اين مصاحبه  طولاني است كه بارها به تغيير  جملات تقاضاي  ورود ارتش سرخ را به  افغانستان عنوان شده است (٥). از پاسخ‌هاي صدر اعظم شوروي اين سوال مطرح مي شود كه چرا مسكو در آن زمان  به خاطر اعزام نيرو به افغانستان پاسخ مثبت به كابل نداد؟ روس‌ها در آن زمان دو نگراني عمده داشتند يا  به گونه  ديگر در بين دو انتخاب بسيار سرنوشت ساز گير مانده بودند:

1- پيمان سالت دو  و توافق نامه ديتانت  (سالت  ٢ پيمان محدود ساختن سلاح‌هاي هسته‌ای بين ايالت متحده امريكا وشوري وقت) براي مسكو مهم تر از آن بود كه با اعزام نيرو به افغانستان اين پيمان را به خطر بياندازد و همچنين ديتانت يا توافق نامه يلسنكي كه در عرصه تنش‌زداي و توسعه روابط شرق  و غرب وجود داشت. در واقع مسكو نمي‌خواست كه  بهانه‌ای بدست  غرب به ويژه ايلات متحده امريكا بدهد.

 اما  موقعی كه شوروي تصميم گرفت به افغانستان نیرو بفرستد، در واقع قبل از تجاوز به افغانستان هلميت اشميت  صدر اعظم  آلمان غربي در ماه دسامبر ١٩٧٩ اعلام كرد كه حسب فيصله ناتو، ٤٦٤ پروند موشك كروز و ١٠٨ موشك  پر شنگ دو  به خاك آلمان مستقر مي‌شود كه عملاً سالت دو به عنوان مانع  ورود ارتش سرخ برداشته شد. در اين راستا كتاب ديپلماسي امريكاه در قرن بيست به قلم شوليزينگر مورخ شناخته شده آمريكا مفصل و توام با مدارك  توزيع داده شده است.

٢- امنيت مرزهاي جنوب از اهميت بسيار و بسيار مهمي براي مسكو بر خوردار بود. چونكه در جنوب تنها حلقه مطمعن  افغانستان بود. در جنوب اتحاد شوري سابق تركيه عضو پيمان ناتو، ايران با شعار نه غربي و نه شرقي و متهم به حمايت قیام كنندگان هرات و اعزام نيرو به افغانستان، چين از مخالفين جدي مسكو بود. لذا افغانستان در جنوب بسيار مهم تلقي مي‌شد.

پرو فيسر قاري اف نويسنده ده‌ها كتاب در عرصه‌ی امنيت، در صفحه ٢٢ كتابش بنام افغانستان پس از بازگشت سپاهيان شوروي مي نويسد: «نخست اينكه براي اتحاد شوروي تامين امنيت جنوب كشور اهمت بزرگي داشت با توجه به نگهداري گروهاي بزرگ ارتشي در محور هاي باختر وخاور براي كشور ما سودمند نبود. مساعي همانندي را در محور جنوب داشته باشيم امريكا تلاش داشت مارا به محاصره بكشاند افغانستان در  محراق توجه امريكا بود.»

از بحث خارج نشويم

مارشال گرومف كه هنگام تجاوز ارتش سرخ به صفت رئيس اركان فرقه پنج  به رتبه دگروال تحت امر  جنرال استالين از مرز تورغندي وارد مملكت ما شد و در ٢٦ دلو به عنوان مارشال و فرمانده  عمومي ارتش سرخ از كشور خارج  شد، در كل مدت شش سال در افغانستان خدمت كرد از مجموع كتاب ( ٢٣٠ ) صفحه‌ای كه از جمله منابع موثق گفته مي شود تقريبا پنجاه صفحه ان را به برسي قيام هرات، تاثير آن بر رخداد هاي بعدي و تصاميم مسكو اختصاص داده است. همين منبع مي نويسد ، لئونيد بژنف صدر هيات شوري گفت: «فيصله مي‌كنيم كه رفيق تركي فردا بيست مارچ (١٩٧٩ ) به مسكو بيايد و رفقا كاسگين ، گرو ميكو (وزير خارجه) و  اوستينوف گفتگو ها را به پيش ببرند.» در همين راستا  راوديم زگلادين معاون اداره بين الملل كميته مركزي حزب كمونست مي گويد: «قيام هرات یكي از سه شهر مهم افغانستان در مارچ  ١٩٧٩ نقطه عطف جريان مخالفت‌هاي مردمي مي‌باشد كه سرانجام به اشغال روس‌ها منحر شد، در اين قيام  بيش از چهل مشاور روسي وصدها دولتي كشته شدند. اين قيام از حمايت مردمي به ويژه شيعيان بر خوردار بود» (٦).

بايد ياد آور شوم كه دراين قيام بحث مذهبي اصلن  وجود نداشت. دولت تلاش داشت كه حمايت خارجي را در اين قيام به خاطر مساعد ساختن ديدگاه روس‌ها به مداخله مستقيم و همچنين ايجاد تنش هاي مذهبي در كشور ايجاد كند. چنانچه نور محمد تركي در گفتگويش با كاسگين ادعاي حضور چهار هزار تن ايراني را نيز مي‌كند.

من در آن زمان به قطعه ٢٤٢ پراشوت بودم. اين اولين  قطعه بود كه تحت قومندانی جگرن سيد خان  وارد هرات شد. هنگام سوق قطعه موضوع حضور ايراني‌ها در هرات به خاطر تحريك افكار منسوبين، با آب و تاب مطرح شد ولي در جريان جنگ نه يك ايراني دستگير و نه هم كشته، در بين هزارن نفر تلفات بجاي مانده، ديده شد.

جنرال نبي عظيمي معاون وقت وزارت دفاع افغانستان مي‌نويسد: «شورش‌ها در گوشه و كنار كشور به وقوع پيوست كه مهم ترين آن‌ها از لحاظ كميت و كيفيت، با ابعاد وسعت خويش كه داراي اهميت سياسي و نظامي بود، قيام حوت مردم هرات است» وي اضافه مي‌كند «در اين قيام علت عمده مخالفت مردم و اهالي با پروگرام‌هاي اصلاحات ارضي، برنامه سواد آموزي و خودسري‌ها و عياشي‌هاي والي هرات بود» (٧).

اشاره كوتاه در اين مورد داشته باشم، براي نسل امروز ما  بسيار عجيب و قابل توجه خواهد بود. طبق فرمان شوراي انقلاب تمام زمين ها بابد توزيع مي‌شد، اما مالك زمين بايد جبراً هنگام توزيع مي‌آمد و شعار مي‌داد: مر گ بر فئودالزم، زنده باد پرولتاريا، مرگ بر اخوان الشياطين، و هورا هورا هورا. يا بچه جوان شهري، كمي هم شيک، به روستاها مي‌رفت، به درب منزل يك دهاتي با افكار سنتي، پرسان مي‌كرد  فاميل تان چند نفر است؟ چند تن مرد و چند نفر زن مي‌باشند. بعد از گرفتن معلومات امر كرده ميگفت آن‌هاي كه سواد ندارند به اين ادرس مراجع كنند ( براي زنان ادرس جداگانه )، آمدن زنان و دختران حتمي است. در آن زمان اين روش با توجه به همان تفكر  يعني آتش زدن به گاز.

بيشتر از چهل سال از آن زمان مي گذرد هنوز من نفهميدم كه چنين برخوردي و چنين شعارهاي براي تحكيم حاكميت چه منافع  داشته است؟

به قول جنرال نبي عظيمي غير از تنفر، انزجار  و قيام مي‌توانست چه پي آمدي داشته  باشد؟ آقاي حسن شرق صدر اعظم داكتر نجيب الله، قيام هرات را چنين به تاريخ مي ‌سپارد: «شديدترين و پر آوازه‌ترين جنگ‌هاي سال ١٣٥٧ جنگ مشهور و قيام مسلحانه ٢٤ حوت   ١٣٥٧مردم سلحشور، شجاع ، و دلير هرات بشمار مي‌آيد كه بيش از ٢٥ هزار اهالي آنجا كشته  شدند، با تخريب وسيع و دامنه داري توسط بم باران بي امان مبادرت و هجوم رفقاي مسلح حزبي با تانك و توپ‌هاي سنگين قسمتي از شهر و  اطراف هرات را به ويرانه وماتم خانه  مبدل كردند» (٨).

در رابطه با قيام خونين حوت هرات ده‌ها كتاب و صدها مقاله، مطلب، خاطرات و مصاحبه وجود دارد كه اغلبا توسط  طرفداران جهاد نوشته شده است و خود نيز در اين رابطه جزوه نوشته‌ام، اما به خاطر  يك تحليل و تحقيق بي طرفانه، اینجا كاملا به منابع دولت وقت، روس‌ها واشخاص بيطرف اتكا كرده‌ام. اگر نه از بيرحمي، كشتار و يراني آنقدر اسناد وجود دارد كه مثنوي هفتاد .... از جمله گورهاي دست جمعي پوليگون انداخت شمال فرقه هرات. آثار بجا مانده نشان ميدهد هزاران زن، مرد، پير و کودک در اين‌جا به گونه‌ي دسته جمعي به شهادت رسیده اند.

روح شهدا شاد و ياد شان گرامي

جنرال محمد ظاهر عظیمی، سخنگو و رئیس پیشین ارتباطات استراتژیک و امورعامه وزارت دفاع ملی است.

منابع:

  1. افغانستان در پنج قرن اخير ص 117
  2. اردو و سياست ص  183
  3. ارتش سرخ در افغانستان ص  51
  4. افغانستا گذر گاه كشور گشايان ص 92
  5. ارتش سرخ در افغانستان
  6. پشت پرده افغانستان و ارتش سرخ در افغانستان
  7. اردو  وسياست ص 183
  8. كرباس پوش هاي برهنه پا ص 166

 

 

پژوهشگران، متخصصین و دانشگاهیانی که علاقمند به نشر مقالات علمی خود در مورد مسائل استراتژیک افغانستان، منطقه و جهان در این صفحه می‌باشند، می‌توانند از طریق این ایمیل با ما در تماس شوند         opinions@aiss.af

این مقاله بازتاب دهندۀ دیدگاه‌های رسمی انستیتوت نمی‌باشد.



Comments