انتخابات آمریکا و التهاب در صنف سیاسی کابل


نویسنده: داوود عرفان

انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 امریکا، چندی بعد از انتخابات پرتنش ریاست جمهوری افغانستان برگزار شد. در آن زمان رهبران حکومت وحدت ملی در التهاب نتیجه ی انتخابات ریاست جمهوری امریکا به سر می بردند. ظاهر قضیه این بود که هیلاری کلینتون با پیروزی بر دونالد ترامپ، سیاست های اوباما را ادامه خواهد داد و حکومت وحدت ملی به عنوان دستپخت سیاست خارجی امریکا، از حمایت های بی دریغ دموکرات ها بهره مند خواهد شد. نتیجه ی انتخابات، رهبران حکومت وحدت ملی را در وضعیت جدیدی قرار داد و چهار سال روابط امریکا و افغانستان را با کش و قوس های فراوانی روبرو ساخت و نهایتاً، مذاکرات صلح امریکا و طالبان، شرایط جدیدی را بر مناسبات سیاسی افغانستان تحمیل کرد.

انتخابات 2020 امریکا، با رقابت دونالد ترامپ و جو بایدن، آغاز خواهد شد و نتیجه ی آن تحولات سیاسی منطقه و افغانستان بی تأثیر نخواهد بود. هرچند نظرسنجی ها جو بایدن را پیشتاز انتخابات نشان می دهد؛ اما با توجه به سیستم خاص انتخاباتی امریکا، پیشبینی برنده ی انتخابات آسان نیست. برنده شدن هر کدام از نامزدان انتخابات ریاست جمهوری امریکا، می تواند در سیاست افغانستان، تأثیرات مهمی برجای گذارد. هرچند در سیاست گذاری های درازمدت و استراتژیک، هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه امریکا، اختلاف چندانی ندارند، اما در تاکتیک های سیاست خارجی هر حزب برنامه های خاص خود را داراست. در این نوشته تلاش می شود که سناریوهای آینده ی سیاست خارجی امریکا در افغانستان با پیروزی هر کدام از نامزدان به صورت کوتاه بررسی شود.

پیروزی ترامپ

سیاست ترامپ در قبال افغانستان در چهار سال پسین، در ظاهر امر واضح و روشن است. مذاکره با طالبان و کشورهای منطقه و یافتن راهی برای خروج آبرومند نیروهای امریکایی از افغانستان. ترامپ پس از شکست استراتژی جنوب آسیای خود، با توسل به دیپلماسی خلیل زاد در صدد راهی برای برون رفت از جنگ افغانستان برآمد. او به صورت روشن بیان داشت که مبارزه با تروریسم در منطقه وظیفه ی امریکا نیست و کشورهای منطقه باید نقش برجسته تری در این مبارزه داشته باشند. یکی از احتمالات این است که ترامپ با خروج از افغانستان در صدد ایجاد باتلاق امنیتی برای کشورهای رقیب این کشور در منطقه است. شاید دولت ترامپ به این نتیجه رسیده باشد که پیچیدگی های معمای امنیت افغانستان و منطقه به گونه ای است که حضور بیشتر می تواند فشار مالی بیشتری بر امریکا وارد سازد و از آنجا که رابطه ی طالبان با کشورهای منطقه اجماع منطقه ای در مورد مبارزه با تروریسم را بر هم زده است؛ هزینه ی بیشتر امریکا برای امنیت منطقه ای، منطق خود را از دست داده است.

مذاکرات پیچیده، گنگ و فشرده‌ی خلیل زاد با طالبان، دولت افغانستان، نیروهای سیاسی و کشورهای منطقه ای نشان از عزم سیاست خارجی امریکا در رسیدن توافق با طالبان به هر نحو ممکن بود. به هر ترتیب، توافق نامه ی صلح بین طرفین امضا شد و ترامپ آن را نوعی پیروزی دیپلماسی سیاست خارجی خود تبلیغ کرد. این که تا چه اندازه دیپلماسی خلیل زاد می تواند موفق باشد، آینده نشان خواهد داد، اما عجالتاً برنامه ی صلح طالبان با امریکا و مذاکرات قریب الوقوع بین الافغانی می تواند، برگ برنده ای در انتخابات امریکا به حساب آید.

با پیروزی ترامپ، دو احتمال قوی در مورد آینده ی سیاست خارجی امریکا وجود خواهد داشت. سناریوی اول، خروج تدریجی نیروهای امریکایی و ایجاد حکومتی جدید با مشارکت طالبان و پیروزی احتمالی پاکستان در منطقه خواهد بود. چنین سناریویی می تواند رویارویی دیگری را در منطقه بین کشورهای منطقه و نیروهای داخلی افغانستان پدید آورد و از این جهت می تواند احتمال وقوع ضعیف ارزیابی گردد. سناریویی دوم، شکست مذاکرات صلح و برگشت به رویارویی نظامی امریکا و طالبان به سان دو دهه ی پسین است. اگر مذاکرات صلح را اقدامی تاکتیکی برای برنده شدن ترامپ ارزیابی کنیم، چنین سناریویی می تواند اتفاق بیفتد. از سوی دیگر، تا کنون طالبان جز برقراری امارت اسلامی، به شراکت قدرت با حفظ دستاوردهای پسا کنفرانس بن، تمایلی نشان نداده اند و این موضوع هم می تواند به راحتی سناریوی اول را نقش برآب نموده سناریوی دوم را قوت بخشد.

پیروزی جو بایدن

سیاست دموکرات ها در افغانستان با پیروزی اوباما، با مشت آهنین شروع شد. اوباما با افزایش نیرو در صدد پیروزی یا حداقل تحت فشار قرار دادن طالبان بود، هرچند از اقدامات شورای صلح افغانستان برای مذاکره با طالبان حمایت کرد. پس از مدتی تمایل دولت اوباما برای یافتن راه حل سیاسی برای معضل افغانستان آشکار شد. بسیاری از کارشناسان سیاسی، اعلام خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را در سال 2014، اشتباه فاحش سیاست خارجی اوباما می دانند، از دید این کارشناسان، اعلام خروج باعث شد که طالبان و سایر نیروهای درگیر با دولت افغانستان، روزنه ی امیدی به پیروزی پیدا کنند و از طرف دیگر، روحیه ی نیروهای وابسته به دولت افغانستان در سطح قابل توجهی افت نماید. سیاست چماق و هویج حکومت اوباما در قبال پاکستان و طالبان، نتوانست نتیجه ی ملموسی در پی داشته باشد و دوران ریاست جمهوری اوباما با اما و اگرهای زیادی در باره ی آینده ی افغانستان به پایان رسید.

جو بایدن را شاید بتوان تنها سیاست مدار امریکایی دانست که نظرات جنجال برانگیزی در مورد افغانستان ابراز داشته است. باری او افغانستان را از لحاظ زیست اجتماعی سه کشور یا منطقه ی جداگانه دانست. از دیدگاه او حل معمای امنیت افغانستان مستلزم پذیرفتن چنین واقعیتی است. او همچنان بیان داشت که وظیفه ی امریکا در افغانستان، ملت سازی نیست. با توجه به چنین نظراتی، در صورت پیروزی جو بایدن، دو سناریوی احتمالی پیش روی ماست.

نخست؛ بایدن با توجه به توافق نامه ی امریکا و طالبان، این توافق نامه را با تعدیلاتی پی خواهد گرفت. به احتمال زیاد، او و حزب دموکرات، پافشاری بیشتری جهت ترغیب طالبان برای پذیرش نظام سیاسی کنونی افغانستان به عمل خواهد آورد. دوم؛ در صورت شکست این سناریو، سیاست خارجی بایدن، در صدد تغییر نظام متمرکز افغانستان به نظام غیرمتمرکز برخواهد آمد و با اعطای امتیازاتی به پاکستان، همان گونه که قبلاَ گفته بود، نیروهای خاص امریکایی را برای مبارزه با هراس افکنی در افغانستان، در پاکستان مستقر خواهد کرد.

سرنوشت مذاکرات بین الافغانی در هاله ای از ابهام باقی مانده و مشخص نیست که سیاست خارجی ترامپ و بازی منطقه ای با این مذاکرات چگونه تعامل خواهد کرد. یکی از احتمال های قوی این است که ترامپ آخرین برگ برنده ی مبارزات انتخاباتی خود را با توافق جامع مذاکرات بین الافغانی بداند و آن را در روزهای حساس و تعیین کننده ی کمپاین انتخاباتی خود رو کند. ناگفته نباید گذاشت که در صورت برنده شدن هر یک از نامزدان انتخابات ریاست جمهوری امریکا، بسته به شرایط پسا انتخابات امریکا، احتمال بروز سناریوهایی دیگری هم محتمل است  به هر ترتیب؛ سیاست مداران کابل در برزخ انتخابات امریکا گیر مانده اند و منتظر نتیجه ی انتخابات امریکا هستند تا کنش هایشان را بر اساس سیاست های جدید امریکا تنظیم نمایند.

 

داوود عرفان سرپرست دفتر انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان در هرات-حوزه غرب است. وی قبلا بعنوان مشاور/پژوهشگر با انستیتوت همکاری داشته است. آقای عرفان دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه فردوسی است و پیش از این به عنوان استاد در دانشگاه‌های دولتی و خصوصی ایفای وظیفه نموده است.

 

پژوهشگران، متخصصین و دانشگاهیانی که علاقمند به نشر مقالات علمی خود در مورد مسائل استراتژیک افغانستان، منطقه و جهان در این صفحه می‌باشند، می‌توانند از طریق این ایمیل با ما در تماس شوند: opinions@aiss.af

این مقاله بازتاب دهندۀ دیدگاه‌های رسمی انستیتوت نمی‌باشد.



Comments