کرونا، آزمون سخت دولتهای ملی؛ فرصتی برای اجماع داخلی!

نویسنده: ایرج قادری
جهان هماکنون آبستن اتفاقات بزرگ است. انسان با چنان دشمنِ مواجه گردیده است که اگر به زودی نتواند جلو طغیان برقآسای آنرا سد نماید، شاید بیشتر از هر رویداد تاریخ ساز دیگر، جامعه بشری را با بحران عمیق و همهجانبه مواجه سازد. هرچند هنوز ظاهرا مرحله آغازین بحران است، اما تبعات ویرانگر آن وحشت و نگرانی عمیقی را در ذهن انسان خردمند قرن بیستویک ایجاد نموده است. چنانکه در گیرودار نبرد انسان با کرونا، سازمان تجارت جهانی از احتمال وقوع «عمیقترین رکود اقتصادی تاریخ بشر» هشدار میدهد؛ سازمان بینالمللی کار از «بیکاری 195 میلیون کارگر تماموقت» در نیمه دوم سال جاری در جهان خبر میدهد؛ تحقیق سازمان ملل از «افزایش نیم میلیاردی به شمار فقیران جهان» میگوید؛ صندوق بینالمللی پول، جهان را در معرض «شدیدترین بحران در 90 سال گذشته» میبیند؛ و سازمان تجارت جهانی و سازمان ملل از خطر «قحطی و گرسنگی در سطح جهان به دلیل شکسته شدن نسبی زنجیره تجارت و تبادل مواد غذایی» به اثر اپیدمی کرونا هشدار میدهند و تنها راه برون رفت از این معضل احتمالی را، در برقراری حیات زنجیره تجارت و تبادل مواد غذایی میدانند.
در چنین آشفتهبازاری، بیگمان که دولتهای ملی در برابر آزمون سخت و نفسگیر قرار دارند. آزمونی که به تعبیر یووال نوح هَراری مورخ و فیلسوف شهیر، شاید بزرگترین چالش نسل ما باشد. با آنکه میدان نبرد کرونا با انسان، میدان آزمون کارایی و ناکارایی نظامهای حکومتی جهان و نحوه حکومتداری و عملکرد رهبران سیاسی خواهد بود، اما این نبرد نابرابر، از اهمیت ذاتی دولتهای ملی نخواهد کاست. بلکه در آشفتهبازار کنونی، انسان بیشتر از هر زمانِ دیگر، بایستگی و ارزش دولت ملی و سیاستمداران عملگرا را خواهد دانست. زیرا هنگامیکه ملتها در مقابل هجوم موجهای طوفانی ویروس کرونا قرار گرفتند، این دولتهای ملی و سیاستمداران عملگرا و با تدبیر بودند که شهروندان خود را به آغوش کشیده و پناه شان دادند.
چنانکه در گیرودار این بحران عظیم، اگر کشور قدرتمندی بهسان ایالات متحده شاهد بیشترین آمار قربانیان نسبت به سایر کشورهای جهان است اما چین بعنوان نخستین آماج اپیدمی، آمار تلفات را تقریبا به صفر رسانده است؛ اگر در ایتالیا و اسپانیا صحنههای هولناک جریان دارد اما آلمان در همسایگی شان بر اوضاع مسلط است؛ اگر پژوهشگران پیشبینی میکنند که بریتانیا بیشترین آمار قربانیان اروپا را رقم خواهد زد اما کوریای جنوبی بر اوضاع حاکم است؛ و اگر ووهان جشن نور و رهایی بر پا میکند اما نیویارک روزانه در سوگ صدها عزیز خود اشک میریزد، همه و همه بستگی به میزان کارایی نظامهای حکومتی، نحوه عملکرد رهبران سیاسی و غنای فرهنگی ملتها در چگونگی مواجهه با بحران و مدیریت آن دارد.
بدون تردید که در این آزمون بزرگ، به قول ژنرال «جان آلن» رئیس اندیشکده «بروکینگز» آمریکا، تاریخ بهسان همیشه، توسط فاتحان نوشته خواهد شد و بیگمان آن کشورهایی که هم به واسطه سیستمهای سیاسی و اقتصادی بینظیر خود و هم از دیدگاه سلامت عمومی همچنان پایدار میمانند، در مقابل کشورهای که دارای سیستمهای متفاوت هستند و متحمل پیامدهای ویرانگرتر شده اند، ادعای پیروزی خواهند کرد و این آزمون را موفقتر از دیگران پشت سر خواهند گذاشت.
بنابراین، کرونا نوع انسان را آماج قرار داده است و هیچ تبعیضی میان اعضای این خانواده بزرگ قایل نیست. از فرد شماره یک حکومت بریتانیا تا فقیرترین پیرمرد کمر خمیدهی افغانستان؛ از بانوی نخست کانادا تا بیوه زنان یمن؛ از خانواده سلطنتی انگلستان تا خانواده داغدیده آیلان کردی؛ از سلبریتیهای دنیای مجلل غرب تا گرسنههای فراموش شده آفریقا، همه را آماج قرار داده است و همه در واهمه بسر میبرند و بزرگترین دغدغه انسان امروز، سوای اینکه آسیایی باشد یا اروپایی، آمریکایی باشد یا آفریقایی، صیانت حیات و به پا خیستن از زیر بار این بحران بزرگ است و بس.
اما در چنین آشفتهبازار ویرانگر، کرونا یک پیام بزرگ به بشریت ارائه کرد. پیام اعضای یکدیگر و همسرنوشت بودن انسانها؛ پیام سوار یک کشتی واحد و همسفر بودن در اقیانوس متلاطم هستی! هرچند این پیام بزرگ در سطح جهانی در برخی از عرصهها به دلیل سرشت آنارشیک نظام بینالملل و پایبندی سختگیرانه دولتها به اصول رئالیستی، با بخت و مقبولیت کمتری همراه خواهد بود، اما در سطح داخلی به قول «استفان والت» نظریهپرداز و استاد برجسته دانشگاه هاروارد، باعث تقویت نقش دولت و ناسیونالیسم خواهد شد. ناسیونالیسمی که اعضای ملل جهان را بیشتر از پیش، در درون ملتهای شان و حول محور منافع ملی و در راستای یکپارچگی در مقابل تهدیدات، متحدتر از قبل خواهد ساخت.
تاریخ جوامع بشری حکایتگر آنست که حتی متفرقترین اجتماعات انسانی زمانیکه با دشمن مشترک مواجه شده اند، تمام اختلافات درونی خود را کنار گذاشته، یکپارچه و یکصدا به مقابله با دشمن شان پرداخته اند. امروز نه تنها شهروندان افغانستان، بلکه مردم تمام کشورها با دشمنِ مشترک مواجه هستند و دنیا عملا در یک جنگ جهانی علیه دشمنِ نامرئی به سر میبرد. جنگی که فایق آمدن بر تبعات مصیبتبار آن حتی در جهان پسا بحران نیز مستلزم اتحاد، انسجام و تلاش جمعی بیشتر برای سالیان زیاد خواهد بود.
بنابراین، در چنین آشفتهبازاری که هر دولتی به فکر حیات و رفاه شهروندان خویش است و تمام دولت-ملتها عموم توان و قوت خود را برای مبارزه با این دشمن نامرئی بسیج ساخته اند، توقع میرود تا ما مردم افغانستان، اعم از اولیای امور و سایر شهروندان نیز اختلافات درونی خود را اندکی کاهش دهیم و با دور گذاشتن ملحوظات فرعی و کمبها و با توسل بر محور منافع ملی، دور میز گفتگو بنشینیم و به منطق دیالوگ و گفتگو ارج نهیم. هرچند تحت تأثیر علل متعدد داخلی و خارجی، تجربه دولت-ملت سازی در افغانستان بارها به ناکامی انجامیده و آخرین نسخهی پیچیده شده مطابق به توافقنامهی بن، نیز راه به جایی نبرده است و پس از گذشت نزدیک به دو دهه هنوز هم سراغی از دولت همهشمول و ملت یکپارچه نیست؛ و هرچند تمنای مزبور در نگاه عدهیی، آرمانگرایانه به نظر میرسد؛ ولی با آنهم در جهان آشفتهی امروز، مردم افغانستان راهی به جز گفتگو و چارهیی بغیر از اجماع، همدیگرپذیری و حرکت به سوی ملت شدن ندارند و نخواهند داشت.
«ِارنست رِنان» مورخ، زبانشناس و فیلسوف معروف فرانسوی، ملت را نوعی همبستگی معنوی میداند که بواسطۀ یک آگاهی تاریخی متمایز ایجاد و حفظ میشود. وی همگون بودن ملت ها را از دیدگاه «نژادی» و«قومی» توهم میپندارد و معتقد است که ملت های گوناگون، برای ظهورشان راههای گوناگونی را پیموده اند. با آنکه تاریخ ما قصههای دردآلود فراوانی را در خود جای داده است، اما این همه قربانیهای مشترک، دردهای مشترک، دربدریها و ویرانیهای مشترک که در طول چندین دهه اخیر همه اقوام این جغرافیا را یکسان آماج قرار داده است و هنوز هم این غائله جریان دارد، بهانهیی خوبی برای اتحاد و همبستگی ما نخواهد بود؟!
دنیا اگر امروز فقط با ویروس کرونا مواجه گردیده است و این دشمن مشترک بشریت، ملتهای سایر کشورها را بیشتر از هر زمانِ دیگر در درون قلمروهای شان در یک صف واحد قرار داده و موجی از همدردی را در جهان ایجاد نموده است، اما ما شهروندان افغانستان چندین دهه متوالی است که از ویروسها و بیماریهای حتی بزرگتر همچو بیماری نفاق، ویروس تبعیض، بیماری زیادهخواهی و ویروس خودخواهی رنج میبریم و قربانی میدهیم. چنانچه مطابق به تازهترین گزارشها در هنگام نگارش این سطور (25 حمل 1399)، کرونا در یک «ماه» گذشته 19 تن را در افغانستان به کام مرگ کشانده است، در حالیکه ادامه جنگ میان خود ما، فقط در یک هفتهی گذشته، منجر به کشته شدن 30 غیر نظامی گردیده است. آیا این خود عبرت بزرگی برای پند گرفتن نیست؟!
حالا که سراسر دنیا با دشمن نامیمون کرونا درگیر است و نیروی عقل و منطق در گوشهای ما نجوا میکند که این نبرد مصیبتبار و تبعات ویرانگر آن برای سالیان زیاد، دامنگیر بشریت خواهد بود و بیشترین انرژی دولتها را در سالهای پیشرو متمرکز بر بازسازی و احیای ویرانیهای داخلی خواهد ساخت، وقت آن نیست که به خود آییم و واقف گردیم که فقط خواست و اراده قاطع خود ما میتواند وضع ما را متحول سازد و ما را از این بیچارگی به سوی بهروزی رهنمون شود؟! در حالیکه سایر دستههای انسانی در دیگر قلمروهای این کرهی خاکی زیر چتر «ما بودن» به عزتمندی و شکوه رسیده اند، چرا ما نتوانیم این همه «من»های متفرق و پراکنده را حول محور واحد گرد آوریم و مردم همدرد و همسرنوشت را از حلاوت و طراوت «ما بودن» و «ملتبود» بچشانیم؟!
ختم کلام اینکه در این مقطع حساس که ندای همدردی و همسرنوشتی همچو شبح در آسمان جهان در گشت و گذار است، اگر ما از دایرههای تنگ و تاریک انواع سمتگیریهای غیرملی برون نیاییم و با اتحاد و همدلی بر علیه کرونا و ویروسهای شوم دیگر به پا نخیزیم، همچنان با نعش ما عکس یادگاری خواهند گرفت؛ همچنان در مقابل عملکرد ما بیانیههای موهن صادر خواهند کرد و همچنان با بازیچه قراردادن سرنوشت ما، در پی اخذ جایزه نوبل خواهند بود. افزون بر آن، بدون تردید ما عضو منفور و فراموش شدهیی خانواده بزرگ بشری و ملعون نسلهای بعدی خود قلمداد خواهیم شد.
ایرج قادری، پژوهشگر روابط بینالملل و استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه غالب است.
پژوهشگران، متخصصین و دانشگاهیانی که علاقمند به نشر مقالات علمی خود در مورد مسائل استراتژیک افغانستان، منطقه و جهان در این صفحه میباشند، میتوانند از طریق این ایمیل با ما در تماس شوند: opinions@aiss.af
این مقاله بازتاب دهندۀ دیدگاههای رسمی انستیتوت نمیباشد.