جنبه اقتصادی صلح


نویسنده: هادی ایوبی

در ماه‌های اخیر مردم افغانستان بیش‌تر از همه موضوعات دیگر از تریبیون های مختلف واژه صلح را می‌شنوند و مباحث صلح را در رسانه‌های محلی و بین‌المللی دنبال می‌کنند. این علاقمندی برای برآیند مذاکرات فشرده ایالات متحده آمریکا و تلاش‌های نماینده خاص آمریکا آقای زلمی خلیل‌زاد می‌باشد. ولی آنچه مبرهن است این است که  مردم نگران است و نمی‌داند آمریکا به دنبال چگونه صلحی است؟ تعریف آنها از صلح برای افغانستان چیست؟ آیا صلح به معنی ختم جنگ خواهد بود؟ آیا با تحکیم صلح دست‌آوردهای پسین قربانی خواهد شد؟ پرسش‌های موجود و ده‌ها سوال دیگر دلمشغولی ذهنی شهروندان کشور شده‌اند. اما بعضی افراد باسواد کمپاین‌های مختلفی را با عناوین متفاوت شکل دادند و  خط و نشان کشیدند، همه‌های آنها ناشی از بی‌خبری و بی‌اعتمادی بالای سیاسیون کشور و گروه‌های مذاکره کننده صلح می‌باشند. چون آنها نمی‌خواهند تجربه‎‌های ناخوشایند گذشته تکرار و فضای خفقان در کشور حاکم گردد.

ولی آنچه کمتر به آن پرداخته شده است، بخش اقتصادی جنگ و صلح می‌باشد. بعد از آنکه نیروهای خارجی به رهبری آمریکا در افغانستان علیه تروریزم وارد جنگ شدند، میلیاردها دالر برای افغانستان کمک شد که بخش اعظم آن‌ صرف مبارزه و سرکوب گروه‌های شورشی و تروریزم در کشور شد. در کنار آن بخش بزرگ منابع داخلی هزینه جنگ و بازسازی ویرانی‌های جنگ شد. بعد از کاهش نیروهای رزمی مقدار کمک ها نیز افت کرد. در حال حاضر بیش‌ترین پول به نیروهای نظامی کشور اختصاص داده شده است که مصروف جنگ با گروه‌های تروریستی بویژه طالبان می‌باشد. پرسش اینجاست آیا بعد از ختم جنگ حامیان جهانی به خصوص ایالات متحده آمریکا مقدار کمک های شان ادامه خواهد داد یا خیر؟ و این چه تاثیری بر اقتصاد افغانستان خواهد گذاشت؟

بعد از برقراری صلح و حمایت جامعه جهانی برای افغانستان حکومت می‌تواند با کم‌کردن هزینه نظامی و با مدیریت سالم اقتصادی در بخش‌های دیگر سرمایه گذاری کرده و رشد اقتصادی کشور را بهبود بخشد و جایگاه خود را در بازارهای جهانی تثبیت کند. در فضای صلح، بستر مناسب  برای سرمایه‌گذاری خارجی فراهم می‌گردد، بدون تردید تولید ناخالص ملی افزایش می‌یابد، رفاه اجتماعی بهبود می‌یابد، زمینه اشتغال زایی برای جوانان  مساعد می‌گردد، زمینه آموزش برای همه‌ای شهروندان فراهم می‌گردد،  کیفیت مراکز علمی بهبود می‌یابند، و تمام اینها به نحوی به پویایی، بیداری و آزاد اندیشی شهروندان کمک می‌کنند.  نقض حقوق بشری کاهش می‌یابد، نقش جامعه مدنی بهتر و مثمرتر می‌شود. از جانب دیگر، شهروندان می‌توانند به شیوه موثر بر عملکردها و کارکردهای دولت نظارت کند و هم‌چنان زمینه برای دولت-ملت سازی بیش‌تر مساعد می‌گردد. حاکمیت قانون بهتر عملی خواهد شد، چیزی که حد اقل در چند دهه اخیر کمتر شاهد آن بودیم.

بطور مثال کشور سریلانکا بعد از چندین دهه منازعه و خسارات عظیم انسانی و مالی بلاخره با شورشیان ببرهای تامیل به صلح رسیدند، شاید عوامل و تداوم جنگ در سریلانکا و کارشیوه صلح در آن کشور با افغانستان باهم متفاوت باشد ولی آنچه مهم است نقشه راه پسا منازعه است. سریلانکا پس از برقراری صلح یک مکانیزم مشخص را برای انکشاف و ملت سازی در پیش گرفت. دولت سریلانکا در قسمت توان بخشی و انکشاف متوازن جامعه تلاش کرد، با همکاری جامعه سازمان ملل متحد با فساد مبارزه کرد، بالای استقلالیت قوه قضائیه تلاش کرد، ویرانی‌های ناشی از جنگ را بازسازی کرد، برای نهادینه کردن دموکراسی و آزادی بیان کارکرد و برای زمینه را برای سرمایه گذاران خارجی فراهم نمود. به اساس گزارش بانک جهانی، در حال حاضر سریلانکا دارای رفاه اجتماعی بهتر شده و رشد اقتصادی کشور بهبود یافته است.

در بعد جهانی و منطقه‌ای، کشورهای که منافع خود را در بی‌ثباتی و بی‌نظمی افغانستان دنبال می‌کردند، طالبان و گروه‌های تروریستی دیگر را برای سالیان متمادی آموزش دادند و تجهیز کردند و یا خود آنها مستقلانه در جنگ افغانستان نقش داشتند، بعد از حاکم شدن صلح می‌کوشند تا منافع شان را از راه‌های مشروع دنبال کنند. چون دیگر زمینه عملکردهای ویرانگر به سادگی برای آنها مهیا نخواهد بود. برخورد جامعه جهانی با افغانستان توأم با احترام متقابل همراه خواهد بود. بنیادهای خیریه می‌توانند به شکل مستقل کمک‌های بشردوستانه شان را به شکل موثر و در سراسر کشور انجام دهند و مدافعان و سازمان‌های حقوق بشری  نظارت بیش‌تر و بهتری از عملکردهای دولت و گروه‌های دیگر خواهند کرد.

یک نگرانی دیگر در بخش جامعه وجود دارد عبارت از نوعیت نظام و نحوه تقسیم قدرت با گروه طالبان می‌باشد، آیا طالبان در جمهوری مدغم می‌شود یا جمهوری در امارت قابل جمع است. ما از گروهی سخن می‌رانیم که در زمان حاکمیت‌اش با بخش بزرگی از اتباع کشور به گونه بیگانه برخورد می‌کرد، با آزادی‌های اجتماعی و فردی با تمام شدت مخالف بود و هم‌چنان ما بالای حکومت اعتماد نسبی کردیم که با کمک جامعه جهانی مزایای هم‌زیستی و دموکراسی را تجربه کردیم. آیا با جامعه و ساختار دو قطبی مواجه خواهیم بود؟ آیا  در این راستا مردم انعطاف نشان خواهد داد یا طالبان؟  این ها پرسش‌هایی اند که زمان به آن پاسخ خواهد داد.

هادی ایوبی، همکار بخش پژوهش در انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان است.

 

پژوهشگران، متخصصین و دانشگاهیانی که علاقمند به نشر مقالات علمی خود در مورد مسائل استراتژیک افغانستان، منطقه و جهان در این صفحه می‌باشند، می‌توانند از طریق این ایمیل با ما در تماس شوند:opinions@aiss.af

این مقاله بازتاب دهندۀ دیدگاه‌های رسمی انستیتوت نمی‌باشد.



Comments