بررسی جایگاه افغانستان در طرح یک کمربند، یک جاده و تاثیرآن بر اقتصاد افغانستان


نویسنده: مرتضی شفاهی

ابتکار کمربند و جاده طرحی است که برای اولین‌­بار درسال 2013، توسط شی­جینگ­‌پینگ رئیس‌­جمهور چین مطرح شد و از دو بخش کمربند اقتصادی «جاده ابریشم جدید» و «راه ابریشم دریایی» تشکیل شده است. این طرح بزرگ که بزرگ‌ترین پروژه چین مدرن محسوب می‌شود، از 65 کشور عبور کرده و دو سوم جمعیت جهان را دربرمی‌گیرد. به‌ واسطه این پروژه چین از طریق زنجیره­ای از جاده‌­ها، خطوط راه­‌آهن، خطوط فایبرنوری، خطوط لوله‌­های انتقال انرژی، بنادر و لنگرگاه‌­ها و مسیرهای دریایی به اروپا و آفریقا متصل می‌شود. جاده ابریشم جدید با عبور از مناطق غربی چین به چند شاخه تقسیم می‌شود که شاخه جنوبی آن به بندر گوادر پاکستان می‌رسد و با راه ابریشم دریایی اتصال برقرار می‌کند. شاخه شمالی نیز با عبور از قزاقستان وارد روسیه شده و به سمت اروپا ادامه می‌­یابد؛ در مورد شاخه مرکزی به‌ علت فشردگی کشورهای آسیای میانه، مسیر روشنی وجود ندارد، ولی در طرح اولیه، این جاده با عبور از کشورهای قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان وارد ایران شده و به سوی ترکیه ادامه می‌­یابد، به‌ عبارت دیگر جاده ابریشم جدید پس از کش و قوس‌­های فراوان از 6 کشور همسایه افغانستان عبور می‌کند ولی وارد افغانستان نمی‌شود. درحالی که به­ زعم نویسنده، هردو کشور چین و افغانستان منافع متقابل بسیاری از ورود افعانستان به این طرح دارند. پژوهشگر در این پژوهش بدنبال تبیین جایگاه افغانستان در ابتکار کمربند و جاده است با این فرضیه که ورود افغانستان به این پروژه منافع متقابل بسیاری را برای چین و افغانستان درپی خواهد داشت.

پس از سقوط طالبان و ورود افغانستان به عرصه روابط بین‌الملل و تعامل با دنیای خارج، تلاش برای جذب سرمایه­‌های داخلی و خارجی در راستای بازسازی کشور آغاز گشت. همچنین کمک‌های بسیاری از سوی کشورهای مختلف جهان برای بازسازی افغانستان اختصاص داده شد. طبق آمار وزارت مالیه افغانستان، از سال 2001 تا 2014 حدود 60 میلیارد دالر کمک خارجی وارد افغانستان شده است. این حجم قابل ملاحظه کمک‌های خارجی اگر بصورت بهینه و اصولی صرف بازسازی زیرساخت‌های افغانستان می‌شد، نتایج بسیار مطلوب‌تری حاصل می‌گشت. اما چرا تغییرات متناسب با این کمک‌ها ملاحظه نمی‌شود؟

فساد گسترده در سطوح بالای دولتی، بوروکراسی پیچیده، مشکلات امنیتی ، تخصیص کمکها به سازمان‌های غیردولتی، دور زدن دولت در تخصیص کمک‌های خارجی، عدم شفافیت مالی و خروج کمک‌ها از افغانستان از جمله عواملی است که تاکنون باعث شده است، کمک‌های خارجی تاثیر بسزایی در بهبود وضعیت افغانستان نداشته باشند.

مشکلات امنیتی همانطور که ذکر شد، رغبت به سرمایه‌گذاری در افغانستان را کاهش داده است. سرمایه‌گذاری خصوصی مستقیما از طریق منازعاتی که هزینه‌های کسب‌وکار را افزایش داده و اعتماد را تضعیف کند، منحرف می‌شود. پروژه‌های کلان استخراجی به دلیل درگیری و ناامنی مداوم به تاخیر افتاده‌است، همچنین شواهد نشان می‌دهند که فعالیت‌های تجاری در مناطقی که ناامنی بیشتری دارد، کاهش داشته است. از سوی دیگر ناامنی باعث می‌شود که بخش بزرگی از بودجه کشور به برقراری امنیت اختصاص داده شده، و از سرمایه گذاری در بخش‌های اقتصادی و خدمات اجتماعی جلوگیری شود.

با توجه به موقعیت ژئوپلتیک افغانستان در قلب آسیای میانه، پتانسیل بالای آن برای تبدیل شدن به مرکز ترانزیت منطق‌ه­ای همچون چهارراه مواصلاتی شرق، غرب، شمال و جنوب آسیا و کمک‌های بسیار جامعه بین­‌المللی به افغانستان همچنان از فقر، بیکاری و ناامنی گسترده رنج می‌برد. به تازگی، پروژه­های گوناگونی درمنطقه در حال شکل‌گیری هستند که افغانستان میتواند درآنها نقش محوری ایفا کرده و شرایط سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی خود را ارتقا بخشد.

هم اکنون افغانستان در درون چهار پروژه بزرگ منطقه­ای و فرامنطقه­ای قرار دارد:

  • پروژه "یک کمربند، یک جاده" که چین را توسط شبکه‌ای از جاده‌ها، راه­آهن‌ها، خطوط برق، بنادر، خطوط لوله، خطوط فایبرنوری و سایر زیرساخت‌ها به اروپا و آفریقا متصل می‌کند. این طرح بلندپروازانه نیازمند سرمایه‌گذاری 8 تریلیون دالری می‌باشد. این طرح دو سوم جهان و حدود 4.4 میلیارد نفر در 65 کشور جهان تحت پوشش قرار می‌دهد. این پروژه به علت رقابت اقتصادی بین امریکا و چین، مورد مخالفت آمریکا قرارگرفته است.
  • پروژه "راه ابریشم جدید" به ابتکار آمریکا که در تقابل با پروژه "یک کمربند، یک جاده" چین مطرح شده است ولی تا کنون جزئیاتی ازآن منتشر نشده است.
  • پروژه بندر چابهار که افغانستان را از طریق بندر چابهار ایران به آب‌های آزاد می‌رساند. این پروژه با مشارکت هند، افغانستان و ایران در اواخر سال 1397 به بهره‌برداری رسید.
  • پروژه "راه لاجورد" که با ابتکار افغانستان و مشارکت کشورهای ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه در سال 97 گشایش یافت. این مسیر جدید در کنار بندر چابهار، وابستگی افغانستان به بنادر پاکستان برای واردات و صادرات را کاهش داد. از طریق راه لاجورد محصولات افغانستان به بازارهای اروپا راه پیدا کردند.

افغانستان دراین چهار پروژه بزرگ منطقه­ای جایگاه حساس و استراتژیکی دارد و توانسته پروژه راه لاجورد و بندر چابهار را با موفقیت افتتاح کند. ابتکار کمربند و جاده، طرح کلانی است که می‌تواند وضعیت اقتصادی افغانستان را بهبود بخشیده و جایگاه افغانستان را درسطح منطقه­ای اعتلا بخشد.

هرچند افغانستان در طرح اولیه جایگاهی نداشته ولی علاقمندی دوطرف برای پیوستن افغانستان به این طرح ابراز شده است. وانگ‌یی وزیرخارجه چین گفت: «چین و پاکستان می‌خواهند که با افغانستان بر بنیاد اصول برد- برد و منافع مشترک کار کنند و دهلیز اقتصادی چین و پاکستان را به افغانستان گسترش دهند.» از سوی دیگر صلاح‌­الدین ربانی سرپرست وزرات امورخارجه افغانستان اعلام کرده است که: «در بخش توسعه، به گونه ژرف با طرف چینی تبادل نظر کردیم. درباره این‌که همکاری‌های‌مان را با تمرکز ویژه روی توسعه زیربناها و نیز تحکیم روابط هرسه کشور (چین، پاکستان، افغانستان) در چارچوب ابتکار "کمربند و راه" و نشست همکاری‌های اقتصادی منطقه برای افغانستان، گسترش دهیم.»

اهداف افغانستان از حضور در [1]BRI و گسترش روابط با چین را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

اهداف سیاسی-امنیتی

افغانستان بعنوان یکی ازکشورهایی که در منطقه آشوب و بحران قرار دارد، در 40 سال گذشته درگیر جنگ و منازعات گوناگونی بوده ولی تاکنون نتوانسته طعم امنیت و ثبات داخلی را بچشد. براساس آمار GPI، افغانستان پس از سوریه، ناامن ترین کشورجهان درسال 2018 بوده است. دولت افغانستان تنها بر50% سرزمین افغانستان حاکمیت دارد و نیمه دیگر آن تحت سلطه طالبان است. درچنین شرایطی تامین امنیت به بزرگ‌ترین معضل افغانستان تبدیل شده است.

پیوستن به BRI میتواند از طریق توسعه و رشد اقتصادی و در پی ­آن کاهش فقر و بیکاری، امنیت و ثبات را به افغانستان بازگرداند. ازسوی دیگر، روابط دوستانه چین-پاکستان، می‌تواند به بهبود روابط کابل-اسلام­آباد منجر شده و از دخالت پاکستان در امور افغانستان و حمایت از گروه‌­های افراطی در این کشور بکاهد.

با توجه به شرایط کنونی نظام بین‌الملل و رقابت چین و امریکا، افغانستان می‌تواند با ارائه سیاست خارجی فعال و واقع­‌گرایانه، از حضور چین به عنوان قدرت موازنه ­بخش در برابر امریکا استفاده کرده و با استقلال بیشتری عمل کند. تشدید تنش­‌ها در تنگه مالاگا و تنگه هرمز، اهمیت افغانستان و آسیای میانه را برای چین روشن‌­تر ساخته است.

با خروج تعدادی از نیروهای نظامی امریکا از افغانستان در زمان اوباما و اعلان دولت ترامپ مبنی برخروج نیروهای امریکایی از افغانستان در سال‌های آینده، خلا قدرت درافغانستان و منطقه حس خواهد شد. دولت‌مردان افغانستان باید پیوندهای خود را با قدرت‌­های منطق‌ه­ای چون چین، روسیه و هند مستحکم‌­تر کرده و از طریق نهادهایی چون سازمان همکاری شانگهای به همکاری‌­های منطق‌ه­ای در زمینه‌­های سیاسی، امنیتی، تروریسم، قاچاق مواد مخدر و مهاجرین بپردازد.

درحال حاضر افغانستان عضو ناظر سازمان همکاری شانگهای است. یکی از دلایل اصلی که تاکنون مانع عضویت دائم افغانستان بوده است، حضور نیروهای نظامی ناتو و پایگاه­‌های نظامی امریکا در افغانستان است. با کاهش نیروهای نظامی خارجی، کابل باید نقش بیشتری در همگرایی منطق‌ه­ای ایفا کرده و استقلال عمل خود از قدرت‌های دیگر را نشان دهد.

اهداف اقتصادی

همانطور که درمطالب بالا ذکرشد، افغانستان بشدت از ضعف زیرساختی رنج می‌برد. زیرساخت‌های اقتصادی افغانستان تقریبا ناموجود می‌باشند. که این وضعیت یکی از بزرگترین موانع بر سر راه توسعه و رشد اقتصادی افغانستان است. نبود خط‌‌‌آهن سراسری و ضعف سیستم حمل­‌ونقل جاده­ای و هوایی، محصور بودن درخشکی و عدم دسترسی به دریا، سیستم برق­رسانی نامناسب، عدم وجود سیستم آب­رسانی و فاضلاب شهری و روستایی، سیستم کشاورزی سنتی و غیرماشینی، کشت و تولید موادمخدر، کمبود انرژی و اقتصاد غیرصنعتی از جمله مشکلاتی است که امکان توسعه را از افغانستان سلب نموده است و منجر به فقر و بیکاری گسترده شده است.

بهبود در وضعیت این زیرساخت‌ها نیازمند جذب سرمایه‌­های داخلی و خارجی می‌باشد، اما به دلیل مشکلات امنیتی دولت افغانستان درجذب سرمایه ناکام بوده است. درحال حاضر چین با صد میلیون دالر سرمایه­‌گذاری در افغانستان درصدر قرار دارد که برای بهبود شرایط وخیم اقتصادی افغانستان، مبلغ ناچیزی به‌­حساب می­آید. ابتکار کمربند و جاده فرصت مناسبی را برای توسعه زیرساخت‌های افغانستان فراهم کرده است. این طرح که بر شالوده زیرساخت‌های جاده­ای و خط‌آهن استوار است، می‌تواند خطوط خط‌‌آهن و جاده­ای استندرد و بین­‌المللی را روانه افغانستان ساخته و راه را برای توسعه اقتصادی هموار سازد.

اهداف اقتصادی افغانستان نسبت به مشارکت در این طرح را میتوان اینگونه خلاصه کرد

  • تبدیل شدن به مرکز ترانزیت بین­‌المللی آسیای میانه: با پیوستن افغانستان به این طرح، ترانزیت بین‌المللی آسیای میانه از افغانستان می‌گذرد و جایگاه منطق‌ه­ای افغانستان را افزایش خواهد داد.
  • استفاده از منابع آبی گسترده برای تولید انرژی: منابع آبی گسترده افغانستان که اکثرا از ارتفاعات سرچشمه می‌گیرند، در صورت ساخت سد و توربین­‌های آبی می‌توانند نیاز افغانستان به انرژی را برطرف کنند. سرمایه­‌گذاری دراین بخش می‌تواند نیاز کشورهای سهیم در ابتکار کمربند و جاده را نیز برطرف کند. درحال حاضر افغانستان پروژه "CASA1000" را با مشارکت قرقیزستان، تاجیکستان و پاکستان افتتاح نموده است که طبق آن برق صادراتی قرقیزستان و تاجیکستان با عبور از افغانستان به پاکستان می‌رسد. در صورتی که افغانستان می‌تواند با بهبود زیرساخت‌های اقتصادی، دست به تولید و صادرات برق بزند.
  • بهره­‌برداری از منابع طبیعی: منابع طبیعی افغانستان چون گاز، نفت، سنگ‌های قیمتی، لیتیوم، فلزات گران­بها، ذغال سنگ، آب شیرین و اورانیوم تقریبا استخراج نشده­اند. ارزش تقریبی منابع طبیعی افغانستان درحدود 1 تا 3 تریلیون دالر تخمین زده شده است .عدم سرمایه­‌گذاری دراین بخش‌ها باعث شده این منابع بدون­‌استفاده باقی بمانند، در حالی که استفاده درست ازاین ثروت خفته می‌تواند به توسعه پایدار افغانستان کمک بسیاری کند. به تازگی شرکت‌های چینی در حوزه‌­های نفتی و گازی شمال افغانستان سرمایه‌­گذاری کرده­اند و به همین جهت گسترش همگرایی منطق‌ه­ای و مشارکت فعال افغانستان در نهادهای سیاسی و مالی فراملی می‌تواند به جذب سرمایه و بهره­برداری از این منابع بیانجامد.
  • افزایش بهره‌­وری دربخش کشاورزی: علی­رغم اینکه افغانستان از نعمت آب شیرین کافی جهت استفاده دربخش کشاورزی برخوردار است، ولی تاکنون نتوانسته از این پتانسیل استفاده کافی را ببرد و منابع‌­آبی افغانستان هدررفته یا درپایین­‌دست رودها از کشور خارج شده است. چهل سال جنگ و درگیری ممتد، زمین‌­های کشاورزی و سیستم‌­های آب‌رسانی قدیمی را از بین برده و امکان استفاده مؤثر را از کشاورزان سلب نموده است. درچنین وضعی به علت پایین بودن بازدهی اقتصادی، کشاورزان به کاشت کوکنار که محصول نسبتا گران‌­قیمتی است، روی ­آورده‌اند. درحالی که با بهبود سیستم‌­های آبرسانی، مهارآب، توسعه و بازسازی زمین‌­های زراعتی، کشت محصولات صادراتی و جایگزینی محصولات کشاورزی وارداتی، می‌توان کشاورزان را به ­سمت کشت محصولات با سود بالا بجای کوکنار سوق داد، ازسوی دیگر کشت محصولات صادراتی میتواند به اقتصاد کشور کمک بسیاری کند.
  • استفاده از موسسات مالی BRI: درسال 2016 بانک سرمایه‌­گذاری درزیرساخت‌های آسیایی توسط شی­جینگ‌­پینگ افتتاح شد. این بانک با هدف تامین مالی برای توسعه زیرساخت‌های کشورهای عضو و سرمایه اولیه صد میلیارد دالری، نهاد مالی طرح BRI شناخته می‌شود. افغانستان درسال 2017 عضو دائمی [2]AIIB شد و میتواند برای پیشبرد طرح­ه‌ای اقتصادی خود از امکانات مالی این بانک استفاده کند. بنابر پیش‌­بینی­‌ها، چین با مطرح کردن طرح BRI درصدد طراحی نظم اقتصادی مطابق با اهداف خود می‌باشد. دراین صورت AIIB تنها نهاد مورد نظر چین نبوده و در آینده نهادهای دیگری از بیجینگ برخواهند خواست که نظام مالی کشورهای شریک در BRI را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به زعم نویسنده در آینده­ای نزدیک نهادهای اقتصادی تنها درکنترل عده­ای خاص از کشورها نخواهد بود و کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه، نهادهایی متناسب با خصوصیات اقتصادی خود خواهند داشت.

منافع چین از حضور افغانستان در BRI

در دهه­‌های اخیر توسعه اقتصادی چین بیشتر درشرق و جنوب شرق چین و در بخش‌هایی چون شانگهای، گوانگژو، شنژن، ونژو، هانگژو و بیجینگ رخ داده است. برخلاف بخش‌های ثروتمند شرقی، درغرب چین اوضاع کاملا برعکس است. بخش‌هایی مثل سین­کیانگ، تبت و شنغای در فقر وتوسعه­‌نیافتگی به سرمی‌برند. چنین اوضاعی سبب نارضایتی مردم این مناطق از حکومت مرکزی شده است و گروهی از آنان چون مسلمانان ایغور که در سین کیانگ زندگی میکنند، رو به افراط­گرایی و جدایی­‌طلبی آورده اند.

 این مشکلات داخلی، با ظهور گروه‌­های افراطی در افغانستان و پاکستان همزمان شده است. ترس از ارتباط مسلمانان اویغور با طالبان و القاعده، قاچاق موادمخدر و فعالیت جدایی­‌طلبان سین­کیانگ به بزرگترین نگرانی رهبران چینی در مرزهای غربی این کشور تبدیل شده است. ابتکار کمربند و جاده، طرحی است که می‌تواند با توسعه مناطق غربی چین از نگرانی­‌های بیجینگ بکاهد. همچنین توسعه اقتصادی افغانستان و پاکستان می‌تواند صلح و امنیت را به­این کشورها بازگردانده و تهدیدات موجود را برطرف سازد.

مزیت ژئوپلیتیک افغانستان در اتصال دو دهلیز چین-آسیای­میانه-خاورمیانه و چین-پاکستان، باعث توجه مضاعف چین به این کشور شده است. وجود معادن و حوزه­‌های نفتی و گازی استخراج نشده در افغانستان، توانایی تامین بخشی از موادخام مورد نیاز چین برای مصرف در صنایع داخلی و زیرساخت‌های BRI را دارد. ازسوی دیگر این منابع طبیعی تقریبا دست­نخورده افغانستان، بازار مناسبی را برای سرمایه­‌گذاری شرکت‌های چینی فراهم کرده است.

درسال‌های اخیر، میزان تنش بین چین و کشورهای جنوب و جنوب­شرق آسیا در دریای ­چین ­جنوبی افزایش بسیاری داشته است. مشکلات ارضی و تحدید حدود دریایی با فیلیپین، تایلند، تایوان، برونئی و مالزیا به نگرانی اصلی بیجینگ درمرزهای جنوبی تبدیل شده است. از سوی دیگر قدرت‌های فرامنطق‌ه­ای مثل آمریکا، انگلستان و استرالیا نیز نسبت به تحولات این منطقه حساس بوده و حتی اقدام به برگزاری مانورهای مشترک نظامی با برخی کشورهای ساحلی کرده‌اند. اهمیت این منطقه ازآن جهت است که حدود دوسوم ترانزیت کالاهای جهانی و روزانه 17میلیون بشکه نفت مورد نیاز چین و غول‌های اقتصادی شرق آسیا از این منطقه می‌گذرد.

مشکلات پی در پی درتنگه مالاگا، شریان اصلی ترانزیتی دریای چین جنوبی و همچنین منازعات پی در پی درتنگه هرمز که حدود نیمی از نفت مورد نیاز چین از آن می‌گذرد، امنیت انرژِی چین را هدف قرار داده است. گسترش تنش‌ها در تنگه هرمز و تنگه مالاگا می‌تواند امنیت انرژی و در پی­ آن رشد اقتصادی چین را به‌ خطر اندازد. از سوی دیگر ناامن کردن این مناطق می‌تواند، ابزار مناسبی برای رقبای چین از جمله امریکا باشد.

برای مقابله با این خطر بزرگ، بیجینگ باید به متنوع­‌سازی راه‌­های تامین انرژی خود بیاندیشد. درحال حاضر چین تنها از روسیه نفت مورد نیاز خود را از راه­ زمینی و لوله­‌های نفتی وارد می‌کند، درحالی که آسیای میانه و قفقاز، سرشار ازحوزه­‌های نفتی و گازی است که توان تامین بخشی از نیاز چین را دارند و همچنین نفت و گاز خاورمیانه هم می‌تواند از طریق خطوط لوله به چین انتقال یابد.

نتیجه گیری

این پروژه که بر بنیاد زیرساخت‌های ترانزیتی چون جاده‌­ها، خطوط ریلی، بنادر و لنگرگاه­‌ها بنا شده است، می‌تواند راه توسعه افغانستان را هموار ساخته و افغانستان را به گذرگاه ترانزیتی آسیای میانه تبدیل کند. هرچند که این طرح مزایای بسیاری برای افغانستان دارد، ولی نباید به اجرایی شدن آن در آینده­ای نزدیک امیدوار بود. با توجه به اینکه BRI، طیف وسیعی ازکشورهای جهان را پوشش می‌دهد، به همان مقدار نیز موانع برسر اجرایی ­شدن آن وجود دارد. مخالفت امریکا و برخی ازکشورهای اتحادیه اروپا با این طرح، کارشکنی این کشورها و ایجاد موانع بیشتر درمسیر اجرای آن را قابل پیش­بینی می‌کند.

اگر با دیدگاهی منفی‌گرایانه به BRI بنگریم باید مشکلات امنیتی ناشی از توسعه‌­طلبی چین را نیز در نظر بگیریم، زیرا این دهلیزها همانطور که می‌توانند کالاها را انتقال دهند توانایی انتقال نیروهای نظامی را هم دارند و تمام اعضای BRI به­این خطر واقف هستند، بخصوص افغانستان که درهمسایگی چین است، درصورت خیزش چین برای توسعه‌طلبی درخطر جدی قرار می‌گیرد. از سوی دیگر تجربه سرمایه­‌گذاری و معاملات تجاری چین در آفریقا نشان می‌دهد که بیجینگ برای منافع اقتصادی حاضر است با رهبران توتالیتر، گروه­‌های شبه‌­نظامی، مخالفین دولت‌ها و کشورهایی که مورد تحریم سازمان ملل هستند نیز معامله کند. بیجینگ در جواب انتقادها به این معاملات بیان می‌کند که تجارت قواعد خود را دارد و ما می‌کوشیم تجارت را از سیاست تفکیک کنیم. پس دور از ذهن نیست که درصورت تامین منافع بیجینگ توسط طالبان یا سایر گروه‌­های افراطی درافغانستان، شاهد همکاری چین با آنها باشیم.

باتوجه به نکات ذکرشده، همگرایی منطق‌ه­ای برای کشورهای درحال توسعه مثل افغانستان، مزایای بسیاری دارد به شرط اینکه سیاست­‌گذاران با توجه به توانایی ملی و مقدورات بین المللی در راستای رسیدن به اهداف ملی تلاش کنند.

مرتضی شفاهی، پژوهشگر روابط بین‌الملل

 

 

پژوهشگران، متخصصین و دانشگاهیانی که علاقمند به نشر مقالات علمی خود در مورد مسائل استراتژیک افغانستان، منطقه و جهان در این صفحه می‌باشند، می‌توانند از طریق این ایمیل با ما در تماس شوند:opinions@aiss.af

این مقاله بازتاب دهندۀ دیدگاه‌های رسمی انستیتوت نمی‌باشد.

 


[1] Belt and road initiative 

[2] Asian Infrastructure Investment Bank

منابع:

  1. سخنان معاون وزیر امورخارجه چین و وزیر امورخارجه افغانستان درباره پیوستن افغانستان به ابتکار کمربند و جاده، گزارش شده در:www.tolonews.com/business/China to include Afghanistan in 57 billion economic corridor
  2. خضری، رویا (1391). استراتژی چین و امریکا در دریای جنوبی چین. فصلنامه سیاست خارجی، سال بیست و ششم، شماره 3، پاییز، صص 758-743.
  3. زکریا، فرید (1395). جهان پسا-امریکایی، ترجمه احمد عزیزی، تهران: انتشارات هرمس، چاپ سوم.
  4. Clarke, Michael (2016). One Belt, One Road and China's emerging Afghanistan dilemma. Australian Journal of International Affairs.
  5. Corruption Perceptions Index 2018, retired by Transparency International Organization : https://www.transparency.org/files/content/pages/CPI_2018_Executive_Summary_EN.pdf
  6. Downs, Erica. China Buys into Afghanistan. SAIS Review vl, XXXII no.2, (summer-Fall 2012), 65-84.

Glassner, Ira. Martin. Transit Problem of Three Asian Land-locked Countries: Afghanistan, Nepal and Laos. Occasional Papers Reprints Series in Contemporary Asian Studies: no.4 (1983).



Comments