ویبنار «نوروز و سیاست: از مصادره آیینها تا بازپسگیری هویت»
نوروز، تنها یک جشن نیست. آنچه در تقویم میآید و میرود، صرفاً تقویم نیست. زمانهایی هستند که چیزی فراتر از عدد و تاریخ در آنها جاری است. نوروز، چنین روزیست: حافظهای که قرنهاست در میان خاک و خون، از گزند فراموشی نجات یافته است. وبیناری که به همین مناسبت برگزار شد، نه بهقصد بزرگداشت رسمی، که برای گشودن دریچهای بود به سوی معناهای پنهان، نبردهای تاریخی، و روایتهای سرکوبشدهای که حول نوروز ساخته یا شکسته شدهاند.
انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان و رادیو نوروز، به روز یکشنبه - ۳ حمل ۱۴۰۴ خورشیدی - میزبان یک نشست مجازی زیر عنوان «نوروز و سیاست: از مصادره آیینها تا بازپسگیری هویت» بودند. این ویبنار با حضور مؤرخان، استادان دانشگاه، شاعران و کنشگران سیاسی اهل افغانستان، ایران و تاجیکستان، برگزار گردید. گرداننده برنامه را با چند بیتِ صریح، آغاز کرد. بدان قصد که نوروز نه فقط نماد جشن، بل خود پاسخ است، پاسخ به آنانی که از آیین عجم خورده گرفتند و به ستیز با آن برخاستند.
مهرنوش به سه دریافت عمده از نوروز اشاره کرد. روایت تاریخی که آغاز نوروز را با آفرینش هستی پیوند میدهد، روایت فرهنگی که در میان اشعار پراکندهی فارسی نمود یافته، و روایت آیینی-مدرسهای که نوروز را بهعنوان میراث پیشااسلامی انکار کرده و کوشیده از آن چیزی جز خاطرهای مبهم باقی نگذارد. اما نوروز، برخلاف میل انکارگران، همچنان در حافظه مردم زنده مانده است.
تاریخ، با طالبان همداستان نیست
دکتر مهدی، مورخ و زبانشناس، در پاسخ به پرسش نخست در باب سرنوشت تاریخی نوروز و ریشههای نوروزستیزی، با استناد به منابع دقیق بیان داشت که: «نوروز یک تحول طبیعیست؛ نه ساختهی قدرتو نه هدیهی خلافت. تاریخ، خلاف آنچه طالبان میگویند، از برخوردی خصمانه میان اسلام و نوروز خبر نمیدهد.» او با دقت نشان داد که خلفای نخست اسلام، از جمله علی بن ابیطالب، نهتنها نوروز را تحریم نکردند، که از آن پذیرایی کردند. روایت علی که «نوروزنا کل یوم» (هر روز ما را نوروز باد) تنها نماد یک روز نیست که سندیست بر عدم تقابل نوروز و دین.
او با اشاره به عباسیان گفت که دربار عباسی، بهواسطهی پیوند با ایرانیان، نهتنها نوروز را پذیرفت، که آن را بهشیوهای گستردهتر از شاهان عجم گرامی داشت. در ادبیات عرب، کتابهای بسیاری دربارهی نوروز نوشته شد و این همه، شاهدیست بر پذیرش آن. به گفتهی دکتر مهدی، طالبان نه بر پایهی دین، که از منطق حذف قومی و برتریطلبی سیاسی به ستیز با نوروز برخاستهاند. آنها حتی تقویم شمسی را که با نوروز درهمتنیده است، به قصد حذف هویت دیگران ممنوع کردهاند، بیآنکه به تاریخ تکیهای داشته باشند.
نوروز، اسطورهی مقاومت
دکتر آسو جواهری، نویسنده و پژوهشگر کُرد، از نوروز سخن گفت، نه آنگونه که در تقویم آمده، بلکه آنگونه که در خیابانهای کردستان، در کوهها، در آتشهایی که کاوه روشن کرد، دیده میشود. نوروز برای او یک اسطوره است؛ اما نه اسطورهی دور از دسترس. نوروز در کردستان، بهویژه پس از ممنوعیتهای دولتی در ترکیه، دوباره ساخته شده است «نه فقط در محتوا که در فرم.»
او گفت: «نوروز بهمثابه سنت اختراعی، نه یعنی سنتی جعلی، بل آیینیست که ملتهای تحت ستم آن را بازآفرینی کردهاند، برای آنکه به واسطهی آن با نظامهای سرکوبگر مقابله کنند.» نوروز برای کُردها، هم میراث فرهنگیست و هم سلاح نمادین. دکتر جواهری تأکید کرد که حتی جمهوری اسلامی، با همهی میلاش به مصادره، نوروز را بهعنوان میراث ایرانی-اسلامی بازسازی میکند و به موازات «محور مقاومت»، اکنون از «محور نوروز» سخن میگوید. به این دلیل که قدرت میداند نوروز حتی در بیسلاحترین شکل خود، تهدید بالقوهی برای هژمونیاش است.
دکتر جواهری در پایان گفت: نوروز میتواند هویت فراملی بسازد، اما تنها به شرطی که آن را از انحصار درآوریم و از آن نه به عنوان ابزار قدرت که به عنوان سنگر مقاومت، یاد کنیم.
نوروز، حافظهی جمعی تاجیکان
رادمهر سلیمانی، شاعر و نویسندهی اهل تاجیکستان، از روشنترین چهرهی نوروز در میان تاجیکان گفت. نگاهی از درون جامعهای که نوروز را نهتنها جشن گرفته، که در آن زیسته است. او گفت: «در تاجیکستان، نوروز بخشی از زندگی مردم است. جشن دولتی نیست. جشن ملیِ مردم است. از هشتم مارچ آغاز میشود و تا پس از نوروز ادامه دارد.» او با اشاره به تلاش شوروی برای حذف نوروز، تأکید کرد که مردم تاجیکستان با بازآفرینی نوروز در قالبهای دیگر، آن را حفظ کردند.
سلیمانی نوروز را «بزرگترین جشن انسانی» خواند، فراتر از دین، مذهب یا قوم و آن را در شعر تاجیک بازتابی از امید، مهر و بازآفرینی دانست. او به روشنی گفت: «هیچ قدرتی نمیتواند نوروز را از مردم بگیرد. چون نوروز از مردم است، نه از دولت.»
نوروز، حافظهی تمدنی و میدان گفتوگو
دکتر عابد اکبری، نوروز را تمرین فرهیختگی عنوان کرد که فرصتی برای گفتوگوی برابر، بدون سلطهگری و بدون حذف دیگری است. او هشدار داد: «دولتها دو نوع نوروز را مصادره میکنند؛ یا با ممنوعیت و حذف، یا با نسبت دادن آن به قوم یا ملت خاص.» او خواهان گفتوگوی نخبگان در حوزهی تمدنی نوروز شد و گفت: «وقتی نظامی شاعر آذری شود و سعدی صرفاً ایرانی، نوروز دیگر فراملی نیست.» او با مثال گیلان، نشان داد که نوروز حتی در مناطقی که زمانی در تقویم نبوده، به زندگی مردم راه یافته و این ظرفیت نوروز برای همزیستی را اثبات میکند.
نوروز، دینی بدون ایدئولوژی
دکتر عمر شریفی، انسانشناس، از تجربهٔ میدانی و پژوهشی خود گفت. او نوروز را تنها روزی دانست که در افغانستان، فراتر از قوم، زبان و مذهب، بهطور پایدار حفظ شده است. او تأکید کرد: «در مزار شریف، مردم به زیارت علی میروند و نوروز را در مکان مقدس برگزار میکنند. نوروز برای آنها نه تقابل با دین، که پیوند با دین است؛ اما دینی غیرایدئولوژیک.» او ریشهی نوروزستیزی طالبان را در مهاجرت به پاکستان و تأثیر استعمار بریتانیا بر قرائتهای مذهبی دانست.
طالبان، به گفتهی او، حافظهی تاریخی ندارند و نوروز برای آنها تهدیدیست بهخاطر آنکه نماد دینی-فرهنگی مردم افغانستان است، نه نماد ایدئولوژی. او گفت: «نوروز، جاییست که دین، فرهنگ، و تاریخ بهجای جدال، در پیوند با یکدیگر قرار میگیرند.» به باور او، نوروز سدیست در برابر بلشویسم طالبانی، که همهچیز را سیاه و سفید میبیند.
این ویبنار نمایی روشن از نوروز بهعنوان حافظه زندهی ملتهایی بود که در برابر سلطه، حذف و انکار ایستادهاند. دکتر مهدی با روایت تاریخی نشان داد طالبان نه بهعنوان دینباور، که بهعنوان یک گروه سیاسی-قومی با نوروز ستیز دارند. تحریم نوروز و تقویم شمسی، بخشی از پروژهی پاکسازی فرهنگی و هویتی آنان است. دکتر جواهری نوروز را در کردستان، آیینی زنده و مقاوم معرفی کرد که به نماد مبارزه در برابر آسیمیلاسیون بدل شده است. رادمهر سلیمانی از جایگاه مردمی و ریشهدار نوروز در تاجیکستان گفت. جشنی که با شعر و فرهنگ، هویت را زنده نگه داشته است. دکتر اکبری بر این نکته تأکید کرد که روایت نوروز باید روایت همنشینی باشد، نه ستیز؛ و تلاش دولتها برای مصادرهی آن، تهدیدی برای گفتوگوی نخبگان و همزیستی ملتهاست. دکتر شریفی نیز از نوروز در افغانستان بهعنوان آیینی دینی-فرهنگی یاد کرد که ریشه در مردم دارد و طالبان با تحریم آن، نه با دین، که با حافظهی تاریخی مردم در جنگاند. در نهایت، وبینار به این نتیجه رسید که نوروز، نه فقط آغاز بهار، که یادگار مقاومت تاریخی مردمان حوزهی نوروز است.