قربانیان بی‌صدا: پناه‌جویان افغانستانی، سپر ایران در تنش با اسراییل


نویسنده: دکتر داوود مرادیان

آتش‌بس میان ایران و اسراییل، مایه‌ آرامش خاطر میلیون‌ها تن در هر دو کشور شد؛ اما این گسستِ تنش، پیامدهای سنگینی برای ده‌ها هزار پناه‌جوی افغانستانی‌ مقیم ایران در پی داشته است. در یکی از گسترده‌ترین موج‌های اخراج دسته‌جمعی در تاریخ معاصر، مقام‌های ایرانی بیش از ۱۲۰ هزار شهروند افغانستانی را به افغانستانِ زیر سلطه‌ طالبان به اجبار بازگردانده‌اند. این اقدام، همزمان با اوج‌گیری گفتمان و تبلیغات ضدافغانستانی در فضای مجازی ایران بوده است. در همین پیوند، یک موسسه‌ حقوقی ایرانی اعلام کرده است که دیگر به یهودیان ایرانی و پناه‌جویان افغانستانی خدمات ارایه نخواهد کرد. به‌زعم این موسسه، این دو گروه در تسهیل حملات اسراییل بر اهداف در داخل ایران نقش داشته‌اند.

در اوج تنش‌ها، رسانه‌های دولتی ایران نوار بازجویی مردی را پخش کردند که گفته می‌شد جاسوس و شهروند افغانستان است. این بازجویی توسط رییس قوه‌ قضاییه و فرمانده پولیس تهران انجام شده بود. آنان، این مرد را متهم ساختند که با استفاده از پیام‌رسان واتسپ، موقعیت ساختمان رادیو و تلویزیون دولتی ایران را در اختیار ماموران اسراییلی قرار داده است. چنین اتهام‌های علنی، پناه‌جویان افغانستانی را در ایران به‌گونه‌ جدی در معرض سوءظن قرار داده است. روند رو به گسترش اخراج‌های اجباری، همراه با افزایش احساسات ضد مهاجر افغانستانی، وضعیت پیشاپیش شکننده‌ آنان را بیش از پیش به سوی بحران سوق داده است.

میلیون‌ها تن از شهروندان افغانستان، از زمان یورش اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۹، به پاکستان و ایران گریخته و پناه گرفته‌اند. بازگشت گروه طالبان به قدرت در سال ۲۰۲۱، موج تازه‌ای از مهاجرت اجباری را در پی آورد. بر بنیاد گزارش‌های سازمان ملل، از آن زمان تا کنون، نزدیک به هشت میلیون تن، حدود یک‌چهارم جمعیت کشور، از افغانستان گریخته‌اند. تخمین‌ها نشان می‌دهد که در سال‌های اخیر، میان سه تا پنج میلیون تن از این پناه‌جویان، به ایران پناه برده‌اند؛ موجی که از آن به عنوان یکی از بزرگ‌ترین روندهای مهاجرتی در تاریخ معاصر یاد می‌شود. در حالی‌ که متحدان غربی افغانستان در جذب کم‌تر از نیمی از این جمعیت آواره با دشواری روبه‌رو هستند، سیاست آغازین جمهوری اسلامی ایران مبنی بر گشودن مرزها، پناه و پشتیبانی به افغانستانی‌هایی بخشید که از چنگال رژیم هراس، سرکوب و فقر طالبان گریخته بودند.

با آن‌که ایران زیر فشار تحریم‌های اقتصادی و درگیر انزوای بین‌المللی است، جامعه و اقتصاد این کشور در مجموع، برخورد پذیرنده با پناه‌جویان افغانستانی داشته‌اند. بخش‌های حیاتی اقتصاد، چون زراعت، ساختمان‌سازی، معدن و خدمات، به نیروی کار شهروندان افغانستان و روحیه‌ کارآفرینی آنان وابسته است. گرچه جمهوری اسلامی ایران از اعطای حقوق اساسی، مانند مسیرهای کسب تابعیت و حق مالکیت دارایی، به پناه‌جویان افغانستانی خودداری می‌کند، این پناه‌جویان توانسته‌اند در دل خاک ایران، جوامع غیررسمی‌ای را بنیان گذارند. پیش از حملات اخیر اسراییل، افکار عمومی ایران در قبال پناه‌جویان افغانستان دچار دوگانه‌گی بود. شماری از پژوهش‌گران، تحلیل‌گران و نیز برخی از دیپلمات‌های وزارت خارجه این کشور، خواهان برخورد انسانی‌تر با این مهاجران بودند؛ در حالی ‌که جناح‌های تندرو بر اخراج وسیع آنان تاکید داشتند. نکته‌ درخور تامل آن‌که شماری از فعالان اپوزیسیون نیز به دیدگاه تندروها گرایش یافته‌اند. آنان مدعی‌اند که حکومت جمهوری اسلامی ایران از پناه‌جویان افغانستانی به‌عنوان ابزاری برای سرکوب شهروندان خویش بهره می‌گیرد. به باور این مخالفان، رژیم در صدد گسترش لشکر فاطمیون است؛ نیروی نیابتی متشکل از افغانستانی‌هایی که توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه آموزش دیده است. هدف، به‌زعم آنان، استفاده از این نیروی شبه‌نظامی برای مقابله با خیزش‌های احتمالی آینده‌ مردم ایران علیه حاکمیت جمهوری اسلامی است.

ادعای دخیل‌بودن شماری از پناه‌جویان افغانستانی در تسهیل حملات اسراییل، استدلال حامیان اخراج گسترده‌ آنان از ایران را تقویت کرده است. فضای جهانی در پیوند با مساله‌ پناه‌جویان، که با عقب‌نشینی دولت ترمپ از برنامه‌های پناهنده‌گی ایالات متحده تیره‌تر شد، مدافعان حقوق پناه‌جویان را بیش از پیش به حاشیه رانده است. افزایش بدگمانی نسبت به احتمال ارتباط پناه‌جویان افغانستانی با منازعه‌ ایران و اسراییل، آنان را در موقعیت آسیب‌پذیر و نگران‌کننده قرار داده است. اخراج اجباری صدها هزار پناه‌جوی افغانستانی از کشورهای همسایه، بر شرایط اجتماعی و اقتصادی از پیش شکننده‌ افغانستان، فشار سنگینی وارد خواهد کرد. حاکمیت ملاهای مسلط بر کابل نه توان رسیده‌گی به بحران‌های رو به افزایش کشور را دارد و نه اراده‌ای برای آن از خود نشان می‌دهد. در این میان، نهادهای سازمان ملل نیز گرفتار کمبود منابع، ساختارهای متورم و ظرفیت‌های فراتر از توانِ کاری‌شان شده‌اند.

از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، سرنوشت افغانستان به‌گونه پیچیده با اهداف ایدیولوژیک و ژئوپلیتیک تهران گره خورده است. اکنون که ایالات متحده/اسراییل و ایران سرگرم بازبینی راهبردهای خویشند – چه در قالب ازسرگیری عملیات نظامی و چه در هیات «معامله‌ قرن» – پناه‌جویان افغانستانی، که از آسیب‌پذیرترین اقشار جامعه در ایران به‌شمار می‌روند، بار دیگر ممکن است در تیررس پیامدهای مستقیمِ جنگ یا دستاوردهای صلح قرار گیرند.

 

این مقاله در وب‌سایت ۸ صبح به تاریخ (۱۱ سرطان/تیر ۱۴۰۴ - ۲ جولای ۲۰۲۵) منتشر شده است، برای مشاهده این متن به لینک مراجعه کنید.

 

دکتر داوود مرادیان، رئیس انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان و مشاور ارشد پیشین در بخش پالیسی وزارت خارجه‌ی جمهوری اسلامی افغانستان است. 

 

 

پژوهشگران، متخصصین و دانشگاهیانی که علاقمند به نشر مقالات علمی خود در مورد مسائل استراتژیک افغانستان، منطقه و جهان در این صفحه می‌باشند، می‌توانند از طریق این ایمیل با ما در تماس شوند: contact@aissonline.org

این مقاله بازتاب دهندۀ دیدگاه‌های رسمی انستیتوت نمی‌باشد.



نظریات